صفحه ١٨٤

«زمينه مكاتب لذت‌گرايى به تفكرات فيلسوف يونانى «اريستيپوس» كه از شاگردان سقراط بود، برمى‌گردد. «اريستيپوس» مانند «سقراط» و «آنتيس تن» هدف زندگانى را خوشبختى مى‌دانست و خوشبختى را همراه با خوشى مى‌دانست و بويژه بر خوشى‌هاى حسى و جسمانى تأكيد مى‌كرد.»(19)

   در مقابل مكاتب لذت‌گرايى، بعضى از مكاتب ديگر از قبيل «كلبيون» توجه به خوشى و لذت را بى‌ارزش مى‌دانند. مذهب كلبى بر آن است كه تمامى ثمرات تمدن از قبيل حكومت، ثروت، ازدواج، تجمل و همه لذات حسى، مصنوعى و بى‌ارزشند. رستگارى و نجات در ترك جامعه و زندگى ساده و زاهدانه است.
   مكتب «منفعت‌گرايى» نيز تا حدودى به «لذت‌گرايى» شبيه است. از نظر «نفع‌گرايان» اساس ارزش، منفعت است؛ يعنى اگر عملى، سودى شخصى يا اجتماعى، را به دنبال داشت ارزشمند است، اما اگر موجب ضرر و زيانى شد بى‌ارزش است. شايد بتوان گفت كه مكتب «كانت» نيز شباهت زيادى به مكتب «كلبيون» دارد.
   از نظر «كانت» ارزش اخلاقى در سايه سود و منفعت حاصل نمى‌شود، بلكه نقطه مقابل سود است. اگر انسانى در انجام عملى كمترين توجهى به سود و منفعت حاصله از آن داشته باشد آن كار ارزش اخلاقى خود را از دست خواهد داد. انگيزه انسان در انجام يك عمل بايد صرفاً اطاعت از وجدان باشد، اگر چنين نباشد، آن عمل، ارزش اخلاقى نخواهد داشت.
 
 مقايسه ديدگاه ارزشى اسلام با سودگرايى و لذّت‌گرايى
به هر حال، سؤال اين است كه آيا ديدگاه اسلام به نظريه «سودگرايان» نزديك نيست؟ آيا تنها تفاوت بين دو ديدگاه، نظر اسلام در مورد سود ابدى و اخروى نيست؟ و بالاخره فرق اساسى كدام است؟ يكى از مباحثى كه در همين خصوص