مطرح شده اين است كه: آيا گفتار قرآن در مورد لذت و رنج آخرت، واقعى است يا جنبه تشبيهى دارد؟ بسيارى از عارفمشربان اعتقاد دارند كه اينها بياناتى تمثيلى است. اينگونه نيست كه در آن عالم واقعاً خوردنى و نوشيدنى و لذت و رنجى در كار باشد، حقيقتِ مسأله فراتر از اينهاست، طرح اين موضوعات براى اين است كه براى مردم قابل فهم شود. در مقابل، گروهى هم اصرار مىكنند كه زبان قرآن، زبان واقعيت است: همين است كه مىگويد، نه غير از اين. آنجا هم همين خوردنى و پوشيدنى و سيب و پرتقال و گوشت مرغ و... است، البته عالىتر و بهتر است ولى ماهيتاً با اينجا فرقى نمىكند.
نظر سومى هم در اين مورد مطرح است كه تا حد زيادى با فلسفه مابعدالطبيعه و الهى ارتباط دارد، ولى براى پرهيز از مباحث تخصصى، اين نظر را با تشبيهى محسوس بيان مىكنم. جلسه مهمانى بسيار باشكوهى را فرض كنيد كه در آنجا انواع وسايل پذيرايى آماده است. ميهمانان يكايك بر صاحبخانه وارد مىشوند و از سفره آماده استفاده مىكنند و همگى از آن لذت مىبرند، اما موضوع مهم اين است كه ارتباط تمامى ميهمانان با ميزبان يكسان نيست و هر كدام از آنها به نيّتى در اين مهمانى شركت مىكنند، انسان گرسنه محتاجى كه از در وارد مىشود، هدفى جز سير كردن شكم و التذاذ از گوشت و ميوه و... ندارد، لذت او از اين ميهمانى فقط در همينگونه التذاذ خلاصه مىشود و اما اگر ميهمان انسان هنرمند، اديب و خوش ذوقى باشد بيش از آنكه از غذا و خوردنى لذت ببرد از تماشاى منظرهها و رنگ و بوى آنها شاد مىشود و به اصطلاح فلاسفه، قوه خيال او لذت مىبرد. لذتى كه شاعران و هنرمندان از مناظر زيبا و اشعار نغز مىبرند، قابل مقايسه با لذاتى كه شكمچرانها از غذاى لذيذ مىبرند نيست، گاهى چنان حالت وَجد و سرورى پيدا مىكنند كه قادر به كنترل خود نيستند اين هم يك نوع لذت است، اما تا آن سيب و پرتقال و منظره زيباى ميهمانى نباشد اين حالت شاعرانه