صفحه ٨٩

را نقل مى کند، با این که خدیجه قبل از ازدواج پیامبر (صلی الله علیه و آله) با عایشه، از دنیا رفته بود.(1)
داستان رسیدن عایشه در مسیر خود، به سوى بصره، به یک آبادى به نام حَوْئَب و سر و صداى سگ هاى آبادى، معروف است؛ در آن جا هنگامى که عایشه نام حوئب را شنید، به یاد سخنى افتاد که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به عنوان هشدار به او فرموده بود، که «بترس! از آن روزى که به راهى مى روى که سگ هاى «حوئب» در آن جا در اطراف تو سر و صداى زیاد خواهند کرد». عایشه سخت نگران شد و تصمیم گرفت از همان جا بازگردد؛ ولى کسانى که با بازگشت عایشه سخت مخالف بودند، پنجاه نفر از «اَعراب» بیابانى آن جا را یافته و قول پاداش به آن ها دادند تا بیایند و شهادت دهند این جا «حَوْئَب» نیست!(2)
عایشه در شب سه شنبه 10 شوّال سال 57 یا 59 در مدینه از دنیا رفت و ابوهریره بر جنازه او نماز خواند و او را در بقیع به خاک سپردند.