صفحه ٨٨

ابن ابى الحدید سپس مى افزاید: هنگامى که عایشه تصمیم به قیام بر ضدّ على (علیه السلام) گرفت، مى خواست «اُمّ سلمه» (یکى از همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله)) را با خود همراه کند، لذا از او دعوت کرد و براى او از مظلومیّت عثمان سخن گفت.
اُمّ سلمه در شگفتى فرو رفت و به او گفت: «تا دیروز مردم را بر ضد عثمان مى شوراندى و او را «نعثل» مى خواندى، چطور امروز به خونخواهى او برخاسته اى با این که موقعیّت على (علیه السلام) را در نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) خوب مى دانى! اگر فراموش کرده اى یادآورى ات کنم».
عایشه گفت: «عیبى ندارد». سپس اُمّ سلمه داستانى از زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل کرد که نشان مى داد آن حضرت، على (علیه السلام) را شایسته خلافت مى دانست. عایشه این ماجرا را تصدیق کرد؛ امّ سلمه پرسید: «پس چرا مى خواهى با او مبارزه کنى؟» گفت: «براى اصلاح در میان مردم!!»(1)
مورّخ معروف، طبرى نیز نقل مى کند: هنگامى که عایشه گفت: عثمان را مظلوم کشتند و من به خونخواهى عثمان برمى خیزم؛ کسى به او گفت: به خدا سوگند! نخستین کسى که بر عثمان ایراد گرفت تو بودى و تو بودى که مى گفتى: «أُقْتُلُوا نَعْثَلاً فَقَدْ کَفَرَ؛ نعثل را بکشید که کافر شده است».
عایشه گفت: «آرى، ولى مردم، نخست عثمان را توبه دادند و پس از توبه او را کشتند. من قبول دارم که چنین سخنى را درباره او گفتم، ولى الان مى گویم او مظلوم بود و این سخن از سخن اوّل بهتر است!».(2)
شبیه همین معنا را ابن اثیر در کتاب کامل نقل کرده است.(3)
بخارى در صحیح خود، داستان حسد ورزیدن عایشه به حضرت خدیجه