صفحه ٧٩

کردند شما با آن ها مخالفت کنید؛ بلکه منظور این است که قبول پیشنهاد آن ها نباید به صورت تسلیم بودن بى قید و شرط در برابر آنان باشد و به تعبیر دیگر : معروف را به دلیل معروف بودنش انجام دهید، نه به دلیل تسلیم بودن بى قید و شرط در برابر همسرتان. مبادا آن ها جسور شوند و احیانآ انتظار داشته باشند تسلیم خواسته هاى ناپسند آن ها شوید.
گرچه عبارت «نهج البلاغه» در این جا مخصوص همسران نیست و زنان را به صورت مطلق عنوان مى کند، ولى پیداست که این گونه مسائل معمولاً در بین همسران اتفاق مى افتد. بنابراین، آنچه در این خطبه آمده، با آیات وجوب امربه معروف و نهى ازمنکر و لزوم پذیرش آن، که شامل هر مرد و زنى مى شود، منافات ندارد؛ چرا که منظورخطبه این نیست که معروف راترک گویید، بلکه منظور این است که عمل شما شکل اطاعت بى قید و شرط نداشته باشد؛ مثلا به او بگوید: من هم در نظر داشته ام که این کار را انجام دهم (در صورتى که در واقع چنین نیّتى را داشته است) و یا این که اگر کارى است که تأخیرش مانعى ندارد کمى تأخیر بیندازد تا همسرش احساس نکند که شوهرش تابع بى قید و شرط اوست.
ولى به هر حال، زنان باایمان و آگاه و هوشیار و متعهّد، به یقین از این حکم مستثنا هستند؛ زنانى که رضاى آن ها رضاى خدا و سخط آن ها سخط خداست، همچون فاطمه زهرا (علیها السلام) که فرمان او جز خیر و صلاح و تحصیل رضا و قرب پروردگار نیست.
این نکته نیز روشن است که مى فرماید: «از خوبان آن ها بر حذر باشید!» خوب نسبى است، نه خوب مطلق؛ چرا که خوبان مطلق، نه تنها نباید از آن ها بر حذر بود، بلکه باید از پیشنهادهاى آن ها استقبال کرد و صحبت آن ها را غنیمت شمرد.
به همین دلیل در تاریخ اسلام مردان برجسته اى را مى بینیم که به پیشنهادهاى همسران شایسته خود اهمیّت مى دادند.