صفحه ٣٥٢

است»؛ (مِصْبَاحُ ظُلُمَاتٍ، کَشَّافُ عَشَوَاتٍ،(1) مِفْتَاحُ مُبْهَمَاتٍ، دَفَّاعُ مُعْضِلاتٍ، دَلِیلُ فَلَوَاتٍ(2)).
امام (علیه السلام) با این پنج وصفى که بیان فرموده، نشان مى دهد که این بنده آگاه و باتقوا چگونه پرده هاى ظلمانى جهل را مى شکافد و چشمان نابینایان معرفت را باز مى کند؛ قفل هایى که بر درهاى مبهمات است، مى گشاید و مشکلات مردم را حل مى کند و در بیابان زندگى، که بیم گمراهى و سرگردانى و اسارت در چنگال دزدان و درندگان مى رود، مردم را به شاهراه حق و نجات، هدایت مى کند.
سپس امام (علیه السلام) در ادامه این سخن، به پنج وصف دیگر این عالم ربّانى اشاره کرده، مى فرماید: «آن جا که لازم است سخن مى گوید و (حقّ را به مخاطبان، به خوبى) تفهیم مى کند و آن جا که لازم نیست، سکوت مى کند و سالم مى ماند»؛ (یَقُولُ فَیُفْهِمُ، وَ یَسْکُتُ فَیَسْلَمُ).
آرى، سخن گفتن او، هدف مهمى را دنبال مى کند و سکوتش هدفى دیگر. آن جا که باید روشنگرى کند، داد سخن مى دهد و مطالب لازم را تفهیم مى کند و آن جا که در سخن گفتن بیم گناه و خطر آلودگى به معاصى است، سکوت را ترجیح مى دهد؛ هر دو براى خداست و هر دو در طریق رضاى اوست.
افرادى را مى شناسیم که در گفته ها و نوشته هاى خود سعى در پیچیدگى و اغلاق دارند؛ شاید به این منظور که مقام علمى خود را نشان دهند، در حالى که