صفحه ٣٥١

در ضمن، این نکته را نیز خاطرنشان مى کند که در اسلام هیچ سؤالى بدون پاسخ نیست و هیچ مشکلى در معارف الهیّه و احکام فرعیّه، بدون راه حل نمى باشد و این همان چیزى است که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در حجّة الوداع در خطبه تاریخى اش بیان فرمود و گفت: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ! وَ اللّهِ مَا مِنْ شَیْءٍ یُقَرِّبُکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ، وَ یُبَاعِدُکُمْ مِنَ النَّارِ، إِلاَّ وَ قَدْ أَمَرْتُکُمْ بِهِ، وَ مَا مِنْ شَىْءٍ یُقَرِّبُکُمْ مِنَ النَّارِ، وَ یُبَاعِدُکُمْ مِنَ الْجنَّةِ، إِلاَّ وَ قَدْ نَهَیْتُکُمْ عَنْهُ؛ اى مردم! به خدا قسم! هر آنچه شما را به بهشت (و سعادت) نزدیک مى کند و از آتش دوزخ (و بدبختى ها) دور مى سازد، شما را به آن امر کردم و هر آنچه شما را به دوزخ نزدیک مى کند و از بهشت دور مى سازد، شما را از آن نهى کردم».(1) و این همان چیزى است که در فقه پیروان اهل بیت (علیهم السلام) به عنوان خالى نبودن هیچ واقعه اى از حکم، از آن یاد مى شود.
جمله «تَصْییرِ کُلِّ فَرْعٍ إِلَى أَصْلِهِ» در واقع اشاره به همان تعریفى است که بزرگان دین، براى اجتهاد و استنباط ذکر کرده اند و مى گویند: حقیقت اجتهاد «رَدُّ الْفُرُوعِ إِلَى الاْ ُصُولِ‬‎» است. یعنى با در دست داشتن قواعد و اصول کلّى که از کتاب و سنّت و دلیل عقل، استفاده شده، به هر فرعى پاسخ گفته شود و مجتهد، کسى است که بداند هر فرعى به کدام اصل بازمى گردد. در ضمن این جمله، «گشوده بودن باب اجتهاد» را در هر عصر و زمان روشن مى سازد، در حالى که شرایط مجتهد را ازنظر علم و عمل، در بخش هاى گذشته این خطبه بیان فرموده است.
سپس مى افزاید: «او چراغ روشن تاریکى ها، و برطرف کننده نابینایى ها و کلید حلّ مبهمات و دورکننده مشکلات و راهنماى گم شدگان بیابان هاى زندگى