صفحه ٢٨٣

مى شود، که این سخنى است بسیار زننده و شرک آلود؛ زیرا مفهومش آن است که: خداوند جسم باشد و زمان و مکان و جهت و رنگ داشته باشد و ما به پیروى از امامان اهل بیت (علیهم السلام) معتقدیم که محال است خداوند دیده شود، نه در این جهان و نه در جهان دیگر؛ و دلایل عقلى، که به گوشه اى از آن اشاره شد، این حقیقت را ثابت کرده، و دلیل عقلى هم استثنا بردار نیست.(1)
امّا عدم احاطه عقل ها به ذات پاک او، به این دلیل است که کنه ذاتش نامحدود است و عقلِ محدود، قادر به درک نامحدود نیست؛ به همین دلیل، پیش تر گفتیم: علم ما به ذات پاک خداوند و صفات او، علم اجمالى است، نه علم تفصیلى.
جالب این که امام (علیه السلام) درمورد نفى رؤیت به وسیله چشم و همچنین مشاهده عقلیّه، تعبیر به «عدم احاطه» کرده است، که در واقع به منزله دلیل بر مطلوب است؛ زیرا لازمه رؤیت یا مشاهده عقلى، احاطه پیدا کردن به چیزى است و یک وجود نامحدود و بى پایان «مُحاط» به چیزى نمى شود.
در این جا سؤالى پیش مى آید و آن این که خود امام(علیه السلام) در یکى دیگر از کلماتش مى فرماید: «لاَتُدْرِکُهُ الْعُیُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِیَانِ، وَ لکِنْ تُدْرِکُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ؛ چشم ها هرگز او را آشکارا نمى بینند، امّا عقل ها با نیروى حقیقت ایمان، وى را درک مى کنند».(2)
آیا این سخن، با آنچه در این خطبه آمده است، منافات ندارد؟
با توجّه به یک نکته، جواب این سؤال روشن مى شود و آن این که: منظور از عدمِ احاطه عقل به ذات او، که در خطبه محلّ بحث آمده، نفى ادراک کنه ذات و به تعبیر دیگر، علم تفصیلى است؛ امّا آنچه در خطبه 179 آمده که خداوند با چشم دل دیده مى شود، اشاره به علم اجمالى است.