صفحه ٢٣٢

در ادامه این سخن مى فرماید: «این وضع همچنان ادامه مى یابد تا تشییع کنندگان (با سپردن جنازه او به آرامگاه ابدى اش) بازگردند و گریه کنندگانِ بى تاب، خاموش شوند (و تنهایش بگذارند)، (سپس مأموران الهى، او را) در حفره گورش مى نشانند (و از او سؤال مى کنند) در حالى که از ترس و تحیّر در برابر سؤال و لغزش در آزمون، آهسته سخن مى گوید!»؛ (حَتَّى إِذَا آنْصَرَفَ آلْمُشَیِّعُ، وَ رَجَعَ آلْمُتَفَجِّعُ، أُقْعِدَ فِی حُفْرَتِهِ نَجِیّآ لِبَهْتَةِ(1) السُّؤَالِ، وَ عَثْرَةِ الِامْتِحَانِ).
آرى، همراهى بازماندگان و سوگواران بسیار کوتاه است! به مجرّد این که او را به قبرش بسپارند، همگى با او وداع گفته و بازمى گردند و تنهاى تنهایش مى گذارند. اشک هاى چشمشان را پاک مى کنند و ناله هایشان خاموش مى شود و بى تابى، جاى خود را به آرامش مى دهد و به تدریج او را به فراموشى مى سپارند؛ در حالى که او سخت ترین لحظات را طى مى کند، باید خود را آماده پاسخ پرسش هاى فرشتگان الهى کند؛ پرسش هایى که گرچه پاسخش روشن است، امّا اظهار آن پاسخ، نیاز به آمادگى روحى و اعتقادى و عملى دارد و از قدرت بسیارى از مردم بیرون است و همین جاست که لغزش امتحان، آشکار مى شود.
در حقیقت، جمله «أُقْعِدَ فِی حُفْرَتِهِ نَجِیّآ» اشاره روشنى به سؤال و جواب قبر دارد که در بحث نکات، به طور مشروح خواهد آمد و تعبیر به «نَجِیّآ» که از ریشه «نجوى» به معناى سخنان آهسته، گرفته شده، یا اشاره به مناجات با پروردگار است که در آن لحظه حسّاس، دست به دامان لطف او مى زند و یا سخن گفتن آهسته است، از ترس عدم توانایى در پاسخ به سؤالات و مردود شدن در این امتحان بزرگ.