ابزار و مراتب ادراك
پس از پى بردن به اينكه خصيصه كنجكاوى و كسب علم و آگهى و حق جويى فطرى است و مرزى نمىشناسد، لازم است كه نگرشى به ابزار شناخت و آگاهى و مراتب آن داشته باشيم. آگاه شدن انسان از جهان به وسيله حواس ظاهرى و ارتباط اندام هاى بدن با اشيايى كه در پيرامون آن قرار دارد، شروع مىشود، و هر يك از اندام هاى حسى با فعل و انفعالات خاصى آثارى از نور، صوت، حرارت، بو و مزه و مانند آنها را به اعصاب و سپس به مغز منتقل مىكند و بدين وسيله، انسان از اين گونه كيفيّات و خصوصياتى كه مربوط به ظواهر اشياء مادى و در شعاع معينى در پيرامون او قرار گرفته است، آگاه مىشود. براى بررسى نحوه ارتباط هريك از دستگاه هاى حسى با خارج، علم و دانش ويژهاى در نظر گرفته شده است و از بارزترين علومى كه در اين زمينه شكل گرفته، علم فيزيولوژى است كه به بررسى نحوه شكل گيرى ادراكات حسى مىپردازد.
بايد توجه داشت كه ادراك حسى از جهاتى نارسا و براى اشباع حس كنجكاوى و غريزه حقيقت جويى انسان كافى نيست؛ زيرا اولا: به كيفيات معينى از ظواهر و اعراض اشياء محسوس تعلق مىگيرد، نه به همه آنها و نه به ذات و جوهر آنها و نه به اشياى غير محسوس. ثانياً: شعاع كشف آنها محدود و مقيّد به شرايط خاصى است. به عنوان نمونه، يكى از ادراكات حسى ما «ديدن» است كه توسط چشم انجام مىپذيرد. در فرايند ديدن، نورى از جسم به چشم مىتابد و بر اثر اين عمل و به كمك مغز، ما صورت آن جسم را درك مىكنيم. پس در عمليات ديدن يك سرى فعل و انفعالات فيزيولوژيكى انجام مىپذيرد تا ما چيزى را ببينيم. با اين وجود، اين دستگاه با همه پيچيدگى و عظمتى كه دارد، كاربردش محدود است و هر چيزى را درك نمىكند. از بين رنگ هاى متنوعى كه وجود دارد، چشم ما انوارى را مىتواند ببيند كه طول موج آنها از 4% ميكرون كمتر و از 8% ميكرون بيشتر نباشد و از اين رو، فقط هفت رنگ براى ما قابل رؤيت هستند كه از قرمز شروع مىشود و به بنفش ختم مىگردد و انوار مادون قرمز و ماوراى بنفش براى ما قابل رؤيت نيستند. هم چنين گوش صداهايى را