با توجه به رشد و غنايى كه مرحوم ملاصدرا به فلسفه بخشيد، به جرأت مىتوان ادعا كرد كه تاريخ هزارساله فلسفه اسلامى، بلكه تاريخ چندهزار ساله فلسفه، بايد به وجود شخصيت ارزشمندى چون ملاصدرا به خود ببالد و زحمات و تلاش هاى گسترده و دامنه دار عقلانى و فكرى بشر، در طول تاريخ، وقتى ارزش و اهميت خود را به بار مىنشاند كه منتهى مىگردد به مسايل و مطالب عظيم و ارزشمند فلسفى كه توسط ملاصدرا پرورانده و تكميل گرديد كه از جمله آنها ارائه اين حقيقت مىباشد كه وجود هر معلولى عين ربط و تعلق به علت است و معلول از خود هيچ استقلالى ندارد و پرتو شعاع وجودى علت حقيقى است. گرچه امروز، اين محصول عظيم فلسفى به عنوان مسألهاى بديهى و واضح مطرح است و فراوان بدان اشاره مىشود، اما همين مسأله واضح و بديهى ميوه درختى است كه در طى چندهزار سال رشد كرد و در نهايت چنين ميوه ارزشمندى را به بار نشاند كه امروزه راهگشاى بسيارى از مشكلات است و راهى به سوى حل بسيارى از معضلات فلسفى گشوده است. الحق كه اين نظريه عالى ترين ثمره فكرى بشر و از والاترين و نفيس ترين ثمرات فلسفه اسلامى به شمار مىآيد و مسلماً تعليمات انبياء در پيدايش آن مؤثر بوده است، والاّ فلاسفه، بدون هدايت انبياء، به چنين مرتبه عظيمى نمىرسيدند كه چنين نظريه نفيسى ارائه دهند.
مبانى اضافه اشراقى موجودات به خداوند
وقتى ما پى برديم كه معلول عين ربط و تعلق به علت حقيقى خويش است و از خود استقلالى ندارد و بر اين اساس، دريافتيم كه همه موجودات پيوندى ناگسستنى با آفريدگار دارند و حقيقت وجودشان عين ربط و تعلق به اوست، در مىيابيم كه محال است وجود ما بدون ارتباط با خداوند باشد. پس برهان صدرالمتألهين درست در مقابل نظريهاى كه ارتباط موجود ممكن و محدود را با خداوند توجيه ناپذير مىداند و مناسبتى بين اين دو سنخ وجود نمىديد تا رابطهاى بينشان برقرار گردد، ثابت مىكند كه بدون ارتباط با خداوند هيچ موجودى تحقق نمىيابد و موجوديت هر موجودى مساوى است با ارتباط و تعلق به خداوند. البته بايد توجه