صفحه ٤٩

حدّى نيست كه اراده انسان را تحت الشعاع قرار دهد. اگر ما اراده و اختيار انسان را در نظر نياوريم و انسان را صرفاً متأثر از عوامل زيستى و فيزيولوژيك و ساير عوامل بدانيم، مسأله تعليم و تربيت، دين و اخلاق موضوعاً منتفى مى‌گردند و انسان در اسارت يك سيستم جبرى قرار مى‌گيرد و ديگر تعهد، مسؤوليت و تكليفى متوجه او نخواهد بود و در مورد رفتارش بازخواست نخواهد شد؛ چون در آن صورت، رفتار او جبرى و ناشى از تأثير عوامل غير اختيارى و طبيعى خواهد بود!
ما وقتى به خودمان نظر مى‌كنيم، مى‌يابيم كه با وجود عوامل فوق الذكر باز اراده و قدرت اختيار از ما سلب نمى‌گردد. بله شدت و ضعف تأثير عوامل طبيعى، محيطى و ژنتيك در سطح مسؤوليت ما تغيير ايجاد مى‌كند؛ مثلاً مسؤوليت كسى كه مزاجش آمادگى بيشترى براى عصبانيت دارد، در حدّ مسؤوليت شخص خونسرد در برابر رفتارش نيست و مسلماً انسان خونسرد در قبال اعمال خشن خود مسؤوليت بيشترى دارد، و از اين جهت جُرم افراد نيز با توجه به ميزان تأثير آن عوامل نوسان مى‌يابد. به هر تقدير، هيچ‌گاه مسؤوليت از انسان سلب نمى‌گردد و هر كس به ميزانى كه قدرت بر اِعمال اختيار دارد، مسؤوليت نيز دارد.

عناصر مؤثر در تحقق رفتار اختيارى
بديهى است در حركات اختيارى، ميزان پيشرفت و تكامل بستگى به اراده و اختيار موجود و متحرك دارد. به عبارت ديگر، نرسيدن به كمال مطلوب تنها معلول نقص نيروهاى ذاتى يا عدم مساعدت شرايط و امكانات خارجى نيست، بلكه به اراده و اختيار خود شخص نيز بستگى دارد و بى ترديد اِعمال اراده و اختيار و اساساً تحقق هر عمل اختيارى حداقل به سه عنصر نيازمند است: آگاهى و شناخت، قدرت و توانمندى و ميل و گرايش.
شناخت به مثابه چراغى نقش روشنگرى را در كارهاى اختيارى بازى مى‌كند و چون اختيار و انتخاب بدون علم و آگاهى امكان ندارد، حسن انتخاب بستگى به علم و تشخيص صحيح دارد و هر قدر دايره معلومات وسيع‌تر و امكان كسب دانش هاى يقينى بيشتر باشد،