صفحه ١٧٨

گوش، شكم وهمه خواسته هاى خود را كنترل كند، راه پيشرفت و رسيدن به مراحل عالى‌تر براى او هموار مى‌گردد و چنان كه گفتيم با تمرين و ممارست حتّى در مقام اراده، خواست و اراده خدا را به جاى اراده خود مى‌نشاند و با اختيار و تلاش خود به مقام بلندى مى‌رسد كه از نظر عرفا «توحيد افعالى» نام مى‌گيرد. البته در طول مسير، او همواره از عنايات و تفضلات و پاداش هاى الهى بهره‌مند است و توانايى و قدرت او بر پيشرفت و تعالى و افزون گشتن توفيقات مستمر او، همه پاداش هاى الهى است كه به او عنايت مى‌شود و بالاتر از همه پاداشى است كه در پرتو رسيدن به مقام «توحيد افعالى و صفاتى» از نظر عرفا، به او متوجه مى‌گردد. با رسيدن به اين مقام، چنان كه اشاره كرديم، «من» را از ساحت اراده و رفتار خود بر مى‌دارد و به جاى آن خدا را قرار مى‌دهد. يعنى گرچه از نظر ظاهر فرقى بين رفتار او با ديگران مشاهده نمى‌شود ـ او به مانند ديگران مى‌خورد، مى‌آشامد، ازدواج مى‌كند و... ـ اما خداوند معرفتى به او عنايت مى‌كند كه در مقام ادراك، به جاى اين‌كه بگويد من درك مى‌كنم و به جاى اين‌كه براى ادراك خويش استقلال قايل شود، براى ادراك، شنيدن و مشاهده خود استقلالى نمى‌بيند و تنها خداوند را عامل و مؤثر مى‌شناسد. با رسيدن به چنين مقامى كه در پرتو عنايت خداوند حاصل مى‌گردد، همه حجاب ها از برابر چشم دل انسان برداشته مى‌شود و او حقايق و اسرار نهفته در هستى را به عيان مى‌بيند و در مى‌يابد كه در سراسر هستى، عامل و فاعل مطلق خداوند است.

ارتباط معرفت نفس با مقام فناء
در طريق سير و سلوك عرفانى، انسان به مقامى مى‌رسد كه نه تنها در رفتار و ادراكات براى خود استقلالى نمى‌بيند، بلكه در اصل و جود خويش نيز براى خود استقلالى نمى‌بيند؛ يعنى مى‌يابد كه هستى‌اش عاريه‌اى است و از خودش نيست. مسلماً براى رسيدن به اين مقام، ابتدا انسان بايد حقيقت و وجود روح را درك كند تا راه براى رسيدن به مقام «فناء فى الله» هموار گردد: گرچه ما به وجود روح معتقديم و بر طبق برهان معتقديم كه روح مجرد و بدن مادى