خداوند و تدبير امور محبوب خويش
و لا ستغرقنّ عقله بمعرفتى و لأقومنَّ له مقام عقله...
هر كس براى پيشبرد زندگى و امور جارى خويش و حتّى براى تأمين آخرت خويش نيازمند تدبير و برنامه ريزى و تدوين طرح هاى مناسب است و از اين گذر، هر چه اهداف انسان بلندتر وعالىتر باشند، او فرصت زيادترِ همراه با دقّت بيشترى را براى برنامه ريزى درنظر مىگيرد. گاهى كارى و هدفى از چنان اهميتى برخوردار است كه از سال ها قبل به تدبير و برنامه ريزى مىپردازد و براى تأمين عوامل و اسباب دست يابى به آن هدف تلاش مىكند. مثلاً كسى كه خواهان احراز مقام و پستى عالى است، ساليانى را به تلاش و پيمودن مدارج علمى و احراز سمت هاى گوناگون اختصاص مىدهد تا درنهايت به آن مقام دست يابد. يا كسى كه در آينده مىخواهد ازدواج كند، از قبل تلاش مىكند كه سرمايهاى بيندوزد و با آن، خانه و امكانات اداره زندگى تهيه كند. حتّى كسانى كه خواهان رسيدن به عناوين و سمت هاى معنوى، مثل مرجعيت و خدمت به اسلام در عالى ترين سطح هستند، ساليان درازى را به تلاش و كوشش طاقت فرسا و تحصيلات علمى فشرده و گسترده مىپردازند و در كنار كسب شايستگى هاى علمى، در كسب صلاحيت هاى اجتماعى و معنوى نيز مىكوشند تا در نهايت شايستگى و صلاحيت احراز مقام عالى مرجعيت در آنان پديد آيد.
پس انسان براى رسيدن به خواسته ها و اهداف خود نيازمند طراحى و برنامه ريزى است، حتى افراد دون همّت براى خواسته هاى كوچك، مثل سير كردن شكم خود، مدت ها برنامه ريزى مىكنند كه چگونه و از چه راهى غذاى لذيذى را تهيه كنند. به هر حال، انسان بى نياز از برنامه ريزى و تدبير براى زندگى خويش نيست و اين تدبير و برنامه ريزى بخشى از وقت انسان را به خود اختصاص مىدهد و در پارهاى موارد، تدبير و برنامه ريزى و طرح هاى او با شكست مواجه مىشود و او ناگزير است كه دوباره به برنامه ريزى بپردازد و در طرح ها و برنامه هاى خود تجديد نظر كند. ضرورت تدبير و برنامه ريزى از آن روست كه تأمين مطلوب و هدف انسان در گرو تحصيل مقدمات و عوامل كافى است كه خود به خود فراهم نمىگردند و