و شهودى رسيدهاند، چقدر لذت بخش و فرح بخش خواهد بود كه خالقشان آنها را برگزيند با آنجا به نجوا پردازد. عنايت و تفضلات الهى چنان آنان را فرا گرفته كه نه تنها در سحرگاهان، بلكه پيوسته و در خلوت و جلوت و بدور از چشم ديگران با آنها نجوا و سخن مىگويد و آنان گوش دل را تنها در گرو رازهاى نهانى حضرت حق قرار مىدهند و حضرت حق آنان را از لذّت انس و قرب و هم نشينى با خود سرمست مىسازد. اين مقام از عظمت و تعالى بندهاى حكايت مىكند كه به حريم خلوت يار راه يافته است و بى شك در آن هنگامه، او جز به يار نظر ندارد و جز به يار نمىانديشد و انديشه اغيار كاملا از صفحه دل او پاك گرديده است.
آنها چه در خلوت باشند و چه در بين مردم و حتى هنگامى كه با ديگران سخن مىگويند، تنها گوش جان به سخنان و نجواى خداوند مىسپارند و هيچ چيز آنان را از ياد حضرت حق غافل نمىسازد، آنان چنان محو گفتگوى حضرت حق مىگردند كه هيچ توجّهى به پيرامون خويش ندارند و همهمه ها و هياهوها رخنهاى در درك و مشاهده حضور حضرت حق نمىگذارد. گاهى اتفاق مىافتد كه انسان با شخصى سخن مىگويد و او در عين اينكه با ما سخن مىگويد، توجهاش به جاى ديگر معطوف گرديده كه گويى هيچ توجهى به مخاطب خود ندارد. كسانى نيز كه دل در گرو عشق به خدا دارند، گرچه در بين مردم به سر مىبرند و به كارهاى عادى خود مىپردازند و در جمع مردم حاضر مىشوند و گاهى با آنان گفتگو مىكنند؛ اما در تمام اين حالات توجه آنان به جاى ديگرى معطوف مىگردد. اولا خيلى كم سخن مىگويند وثانياً، اگر هم با كسى مشغول گفتگو شوند، توجه كامل به مخاطب خويش ندارند و در هر حال توجه خويش را از خداوند به جاى ديگر معطوف نمىسازند.
وأُسمعه كلامى و كلام ملائكتى و...
از اين جمله استفاده مىشود كه تنها پيامبران طرف خطاب خداوند قرار نمىگيرند و بجز انبياء، خداوند با ديگران نيز سخن مىگويد. به نوعى خداوند با مؤمنين نيز سخن مىگويد و در سطحى نازلتر از پيامبر و معصومان، مؤمنان و اولياى الهى نيز الهامات و سخنان حضرت حق را دريافت مىكنند و هم چنين آنان با ملايكه و فرشتگان نيز به گفتگو مىپردازند.