صفحه ٥٩

عقربه قطب نما، جهت كمال را به ما نشان مى‌دهند و توسط آن‌ها ما مى‌توانيم به جهت حركت وجودى خويش پى ببريم. به علاوه، آن اميال نيرو و توان لازم جهت حركت به سوى كمال را نيز در ما فراهم مى‌آورند. بر اين اساس، شناخت تمايلات فطرى و سوگيرى و خط سير آن‌ها، ما را از تمسك به استدلال هاى عقلى و دلايل نقلى و تعبّدى ـ كه دشوارى هاى خاص خود را دارند ـ بى نياز مى‌سازد. چون بهره گيرى از براهين عقلى فرصت و مجال گسترده‌اى مى‌طلبد و بعلاوه، كاركرد عمومى ندارد و تنها در سطح خواص و آشنايان به علوم عقلى طرح براهين عقلى ميسور است. استدلال به آيات و روايات نيز در ميانه راه گرفتار تفاوت نگرش ها و سوء برداشت ها مى‌گردد، چرا كه ممكن است هر كسى تفسير خاصى ارائه دهد كه در نهايت، وحدت رويه از بين مى‌رود و اختلاف در استدلال و استنتاج چه بسا نتيجه معكوس مى‌دهد. به علاوه، احاطه بر همه آيات و روايات و استفاده جامع و تطبيقى از آن‌ها بسيار دشوار است.
از اين رو، براى شناخت خواسته هاى اصيلى كه خداوند در اعماق دل ما قرار داده، ساده ترين و كوتاه ترين راه كاوش در اميال فطرى است. البته پس از بررسى در تمايلات فطرى، اگر به استدلالات عقلانى و دلايل روايى و نقلى نيز تمسك جستيم و آن‌ها را نيز منطبق بر نتيجه بررسى خويش در تمايلات فطرى يافتيم، اطمينان بيشترى براى ما حاصل مى‌گردد.

بررسى اميال فطرى
انسان داراى غرايز، عواطف، انفعالات، احساسات، اميال و انگيزه ها و كيفيّات نفسانى و روانى زيادى است. هريك از اصطلاحات فوق معانى مختلفى دارند و با توجه به اين‌كه نسبت و رابطه عام و خاص با يكديگر دارند، ما به ذكر همه آن‌ها پرداختيم تا هم تفاوت هاى آن‌ها و هم وجه مشترك آن‌ها ملحوظ گردد. جهت روشن گرى بيشتر ما به پاره‌اى از آن مفاهيم اشاره مى‌كنيم:
1ـ غرايز: كشش ها و ادراكات غير اكتسابى مربوط به نيازهاى حياتى كه با اندامى از اندام هاى بدن ارتباط دارد، «غريزه» ناميده مى‌شود؛ مثل غريزه خوردن و آشاميدن كه هم نياز