بندگان خالصى دارد كه پيوسته بر آنان تجلّى مىكند و پس از تجلّى خداوند از هوش نمىروند؛ گذشته از آن، آنها به مقامى رسيدهاند كه بر ديگر بهشتيان تجلّى مىكنند. بزرگ ترين سعادت و نعمت بهشتيان نايل شدن به تجلّى آنهاست؛ چنان كه درباره تجلّى سيدالشهداء(عليه السلام) بر بهشتيان گفته شده كه وقتى ايشان در بهشت تجلّى مىكنند، چنان بهشتيان غرق لذّت مىشوند كه از شدت فرح و سرور بى هوش مىگردند!
نتيجه گيرى از بحث هاى گذشته
تلاش هاى زندگى در زمينه هاى گوناگون علمى، عملى، فردى و اجتماعى در صورتى تلاش هاى انسانى خواهد بود كه در جهت رسيدن به كمال حقيقى انسان انجام گيرد. به عبارت ديگر، اين حركت ها و جنبش ها كه الزاماً داراى جهت و سويى است، در صورتى از فعاليت هاى انسان از آن نظر كه انسان است به شمار مىروند كه به سوى كمال انسانى جهت گيرى شده باشند، و جهت انسانى بخشيدن به آنها در صورتى امكان پذير است كه نقطه نهايى سير تكاملى بشر شناخته شود؛ زيرا حركت استكمالى او، حركت علمى و ارادى است ونياز به شناختن هدف و مسير دارد. شناختن هدف به معناى يافتن و ادراك وجدانى و شهودى، قبل از رسيدن به آن ممكن نيست؛ پس بناچار به صورت ايده آل و تصور ذهنى خواهد بود و هر قدر اين شناخت روشنتر و آگاهانهتر باشد، امكان تكامل ارادى و اختيارى بيشتر است.
بدون شك، سير تكاملى بشر به كمك نيروهاى درونى و انگيزه هاى روانى كه در نهاد او قرار داده شده، انجام مىگيرد. بنابراين، جهت يابى اميال فطرى بهترين راه براى شناختن مقصد نهايى و كمال حقيقى انسان است. نتيجه تأمل در جهتى كه هر يك از اين اميال نشان مىدهند اين است كه همه آنها انسان را به سوى بى نهايت سوق مىدهند و تأمين خواسته هاى آن به طور موقّت و محدود، بشر را كاملا اقناع نمىكند و ارضاى كامل آنها جز در پرتو ارتباط با سرچشمه علم و قدرت و پيوستن به معدن جمال و كمال بى نهايت امكان پذير نيست