صفحه ٣٤

دهند آن را در دهان خود قرار مى‌دهد، چون مى‌داند كه تنها از اين طريق مى‌تواند نياز خود را تأمين كند و او چون در تشخيص وسيله و طريق ارضاى غريزه تأمين نيازهاى غذايى اشتباه نمى‌كند، پستان را در گوشش قرار نمى‌دهد. در مقابل، خواسته و مطلوب و نيز مسير ارضاى پاره‌اى از غرايز در بدو امر براى انسان شناخته شده نيست. در واقع، انسان گمشده و خواسته مبهمى دارد كه از شناخت آن عاجز است، چه رسد كه راه دست يابى به آن را بشناسد. غريزه كمال جويى انسان از اين سنخ غرايز است: ما براساس حبّ ذات مى‌خواهيم كامل شويم و به مطلوب واقعى خويش دست يابيم، اما كمال خود را نمى‌شناسيم و نمى‌دانيم از چه راهى حاصل مى‌گردد.
بنابراين، همه ما طالب سعادت و كمال هستيم، اما حقيقت كمال و سعادت و راه رسيدن به آن، نه تنها براى انسان هاى معمولى بلكه براى فرهيختگان نيز شناخته شده نيست. از اين رو، درباره آن گفتگو و بحث هاى زيادى ارائه شده است و درباره ماهيت سعادت و كمال نظرهاى متفاوت و مختلفى ارائه داده‌اند؛ چه رسد به راه تحصيل آن.
حال با توجه به اين‌كه انسان تا كمال خويش را نشناسد، از تهذيب نفس و خودسازى نيز باز مى‌ماند، ارائه روش ساده و اطمينان بخشى كه سنخ كمال انسانى و راه تحصيل آن را به دست دهد، قدم بزرگى در راه شناخت خود و ديگران خواهد بود. از اين رو، ما تلاش داريم كه چنين روشى را پيش گيريم كه نتيجه اطمينان بخشى دربرداشته باشد. در اين روشن، ابتدا مفهوم كمال و شناخت كمال متناسب با هر موجودى، و نيز تفاوت بين سنخ هاى گوناگون كمالات بازشناخته مى‌شود و در نهايت راه هايى كه موجب رهيافت به كمال است معرفى مى‌گردند.

مفهوم كمال
موجودات زنده كه با آن‌ها سروكار داريم ـ اعم از گياه و حيوان و انسان ـ استعدادهاى متراكم دارند كه فراهم آمدن زمينه ها و شرايط مساعد، موجب بروز و ظهور و به فعليت رسيدن آن