صفحه ٤٨

آنان سر مى‌زند؛ مثل شخص عصبانى كه در هنگام خشم و عصبانيت كنترلى بر رفتار خويش ندارد و در آن حال، سخنانى مى‌گويد و رفتارى از او سر مى‌زند كه در حالت عادى ممكن نيست از او سر زند، از اين جهت وقتى خشم و عصبانيت او فرو نشست، از كرده هاى خويش متعجب و پشيمان مى‌گردد. بنابراين، گرچه برخى در وضعيت هاى استثنايى و يا به جهت ضعف اراده اختيار از كف مى‌دهند و به حالتى جبرگونه مبتلا مى‌گردند، اما فى الجمله هر كسى خود را مواجه با كارهايى مى‌يابد كه انجام و يا ترك آن‌ها منوط به نيروى اختيار و انتخاب اوست.
اشاره داشتيم كه افراد در اِعمال اراده خويش يكسان نيستند و اين تفاوت به جهت اختلاف انسانها در ذوق، سليقه، تمايلات و استعدادهاست و هم چنين عوامل نژادى و وراثت و تربيت و محيط و نيز برخى از غدد و نوع غذا در اين امر دخيل مى‌باشند. بر اين اساس، در هريك از عوامل فوق تحقيقات گسترده‌اى صورت پذيرفته است. از جمله، دانشمندانى كه در زمينه فعاليت غدد تحقيق و بررسى داشته‌اند، به اين نتيجه دست يافته‌اند كه غدد با كاركردهاى گسترده خود، تأثير فراوانى بر روى رفتار انسانى دارند. مثلاً ترشحات و هورمون هاى غده هيپوفيز در مغز، غدد فوق كليوى، غدد تناسلى و فعل و انفعالاتى كه در آن‌ها صورت مى‌پذيرد، تأثيرات فراوانى در رفتار و تمايلات انسان دارند. حتى آلودگى محيط در فكر انسان اثر مى‌گذارد و يا كم و زيادشدن اكسيژن و برخى از گازهاى ديگر در رفتار انسان اثر مى‌گذارند و باعث كم طاقتى و بى حوصلگى او مى‌شوند.
با توجه به تأثيرات گسترده عوامل فوق، پاره‌اى از كسانى كه در زمينه دانش هاى مربوط به آن عوامل بررسى داشته‌اند، تصوّر كرده‌اند كه انسان در قبال تأثير آن عوامل بر رفتار خويش مسلوب الاختيار است. مثلاً برخى از كسانى كه در علم وراثت و ژنتيك تخصص دارند، تصور كرده‌اند كه خط مشى رفتارى انسان از طريق ژن ها به انسان منتقل مى‌شود و بواقع انسان گونه هاى رفتارى خويش را از پدران خود به ارث مى‌برد و خود نقشى در آن‌ها ندارد.
ما گرچه تأثيرات عوامل فوق را مى‌پذيريم، اما اذعان داريم كه نقش و تأثير آن عوامل تا