به حساب مىآيد ـ مانع از تحقق لذت اصيل و ذاتى شود، هيچ انسان عاقلى آن را لذت نخواهد انگاشت.
بنابر اين، اگر انسانى از وادى تنگ ماده به درآيد و چشمان تيزبين خود را به وراى دنياى كوچك مادى بدوزد، و لذتهاى عالم قيامت را در نظر بگيرد، ديگر لذات مادى را لذت نمىپندارد. پس اين گونه نيست كه اصل لذت به عنوان يك معيار از نظام ارزشى اسلام حذف شده باشد. قرآن مجيد در بسيارى از آيات براى فراخواندن مردم به ارزشهاى اسلام، موضوع لذت را مطرح مىكند: «وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ »(14) اگر رفتار شما مطابق ارزشهاى اسلامى باشد، در بهشت جاودان هر غذايى را كه اشتها داشته باشيد و هر چه را كه چشم شما از ديدن آن لذت مىبرد، در اختيار خواهيد داشت.
در نظام ارزشى اسلام هم لذت معتبر است، اما در صورتى كه مانع رسيدن به لذت بزرگترى نشود. ممكن است انسانى مريض از خوردن ترشى لذت ببرد، اما اين لذت او را از لذت سلامتى بىبهره كند، پس اين خوردن را نمىتوان لذت به حساب آورد. در مقابل، گاهى صرف نظر كردن از يك لذت، خود لذتى بالاتر از لذت اولى است و به قول شاعر:
اگر لذت ترك لذت بدانى دگر لذت نفس لذت نخوانى
علاوه بر اين، ترك لذت نامشروع، لذّات مداوم و نامتناهى در پى دارد كه نهايت آن «وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ »(15) است. «خشنودى محبوب، بالاترين لذت انسانهاى عاشق است.»
كسب رضايت محبوب به حدى مهم است كه گاهى فرد تمامى هستى خود را فدا مىكند تا اينكه لبخند رضايت را بر لبان محبوب خود بنشاند. لبخندى كه