و در كتاب «عدل الهى» بهطور مفصل در مقام پاسخگويى به همين سؤال برآمدهاند. به هر حال، پاسخگويى به اين سؤال مقدمات و مؤخراتى دارد كه نمىتوان تمامى آنها را در چند جمله خلاصه كرد، اما پاسخ اجمالى آن از اين قرار است:
اگر بنا باشد مهندسىِ عالم ماده را بهدست عقلاى عالم بسپارند و از آنها بخواهند كه طرح كيفيت خلقت عالم مادّه را پيشنهاد كنند، به نظر مىرسد كه منطقىترين پيشنهادهاى آنها از سه حال خارج نيست.
1. اينكه خلقت كل عالم يكسان باشد، اختلاف و تنوعى در كار نباشد؛ مثلا، : كل عالم ماده را از طلا، آهن و يا ... بسازند، به گونهاى كه قابل تغيير و تبديل به هيچ چيز ديگر نباشد.
2. اينكه خلقت عالم مادّه يكسان باشد، اما به گونهاى قابل تغيير و تبديل به جنس همسان خود باشد، همان ماده اصلى به ساير مواد مربوطه تبديل شود. در واقع حالت يكسانى آن حفظ شود، ولى تحول يكسان در آن بهوجود آيد.
3. سومين فرض اين است كه موجودات عالم، كاملا متفاوت، متنوع و متشكل از عناصر گوناگون با اختلافات فراوان باشد؛ به گونهاى كه در يكديگر تأثير بگذارند، با هم تركيب شوند و قابل تبديل به يكديگر باشند.
حال بايد ديد با استفاده از كداميك از طرحهاى مذكور، نظام احسن و در واقع سازگارترين نظام با عالم ماده را مىتوان ايجاد كرد.
الف) فرض اول و دوم: يكسانى و عدم اختلاف عناصر در عالم ماده، بدون تغيير و تبديل يا تغيير و تبديل يكسان. در اين صورت ـ به دليل يكسان بودن عناصر عالم دنيا از جمال و زيبايى بىبهره خواهد ماند و بر فرض وجود زيبايى انسانى نخواهد بود كه از آن لذت ببرد، زيرا مطابق اين دو طرح، انسانى به وجود نخواهد آمد و برفرض خلقت، نمىتواند در عالمِ آنچنانى زندگى كند، چون امكان