صفحه ٩٥

گذشته (و آنچه را از دست داده) نمى خورد و نسبت به آینده (و آنچه در دست دارد) شاد و دلبسته نیست، هر دو جانب زهد را در اختیار گرفته است».(1)
این تعبیر اشاره است به این که حقیقت زهد، ترک وابستگى ها و گسستن زنجیرهاى اسارت مربوط به گذشته و آینده است.
تعبیر به «وَ الشُّکْرُ عِنْدَ النِّعَمِ» که به عنوان دومین رکن از ارکان سه گانه زهد شمرده شده، اشاره به این است که همواره نعمت ها را ازسوى خدا بداند، نه از سوى خود؛ تا همین امر سبب دلبستگى اش به خدا گردد، نه دلبستگى به خویشتن!
تعبیر به «آلتَّوَرُّعُ عِنْدَ الْمَحَارِمِ» اشاره به این است که ریشه اصلى گناه، دنیاپرستى است همان گونه که در حدیث معروف مى خوانیم: «حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ؛ علاقه و عشق به دنیا، ریشه و سرآغاز هر گناهى است».(2)
بنابراین، کسى که: آرزوهایش کوتاه و در برابر نعمت هاى الهى شکرگزار و در برابر گناهان، خویشتن دار است، زاهد واقعى است؛ خواه فقیر باشد یا غنى، چرا که معیار زهد و وارستگى هرگز فقر نیست!
سپس امام (علیه السلام) در ادامه این سخن مى فرماید: «اگر نتوانستید همه این صفات را فراهم سازید، لااقل مراقب باشید حرام بر اراده و صبر شما چیره نگردد و در برابر نعمت هاى الهى شکر خدا را به فراموشى نسپارید، چرا که خداوند با دلایل روشن و آشکار و کتب آسمانى بارز و واضح اتمام حجّت کرده است (و آنچه درباره زهد و شکر لازم بوده به شما تعلیم داده است)»؛ (فَإِنْ عَزَبَ(3) ذلِکَ عَنْکُمْ،