صفحه ٢١

ناگفته پیداست که منظور از راهنما و منجى، که در این جمله ها به آن اشاره شده، پیامبر و امامان معصوم (علیهم السلام) است و کسانى که از آن ها سخن مى گویند و به سوى آن ها دعوت مى کنند؛ نه افرادِ بدعت گذارى که خود را به عنوان شیوخ تصوّف نام نهاده اند، آن ها خودشان در تاریکى و ظلمات گام برمى دارند؛ چه رسد به این که بخواهند خضر طریقت و راهنماى حقیقت شوند.
تأثیر احساس مراقبت الهى و ترس از گناه، در ضبط نفس و مبارزه با هوى وهوس و مقاومت در مقابل شهوات، بر کسى پوشیده نیست.
سپس هنگامى که مقدّمات حرکت آماده شد و بار سفر را بست، برنامه هاى عملى شروع مى شود؛ امام (علیه السلام) در این قسمت اضافه مى فرماید: «اعمال خالصى از پیش فرستد و کارهاى نیک به جا آورد؛ ذخیره اى براى آخرت فراهم سازد و از گناهان بپرهیزد، هدف را درست نشانه گیرى کند و کالاىِ گران بهاى آخرت را به دست آورد؛ با خواسته هاى دل بجنگد و آرزوهاى نابجا را رها سازد»؛ (قَدَّمَ خَالِصآ، وَ عَمِلَ صَالِحآ، آکْتَسَبَ مَذْخُورآ، وَ اجْتَنَبَ مَحْذُورآ، وَ رَمَى غَرَضآ(1)، وَ أَحْرَزَ عِوَضآ. کَابَرَ(2) هَوَاهُ، وَ کذَّبَ مُنَاهُ).
امام (علیه السلام) در این بخش از صفاتِ مؤمنانِ سعادتمند، نخست روى عمل خالص و صالح تکیه فرموده است. همان گونه که امام صادق (علیه السلام) در تعریف آن مى فرماید: «همان عملى است که انسان نمى خواهد احدى او را براى آن مدح کند جز خدا و معناى اخلاص در آیه شریفه: (وَ مَا أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا اللّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ)(3)