صفحه ٥٣٤

بر محور دور و تسلسل و مانند آن دور مى زند، دلایل خشکى هستند که معرفت مى آورند، ولى عشق و محبّت و اخلاص در آن ها نیست؛ ولى دقّت در نظام آفرینش موجودات، سرچشمه فیّاض عشق و محبّت است.
هنگامى که به عظمت آسمان ها، و ستاره ها، که تنها در کهکشان ما میلیاردها از آن وجود دارد ـ در حالى که به گفته دانشمندان بیش از یک میلیارد کهکشان در این جهان موجود است ـ مى اندیشیم؛ و هنگامى که در جهان فوق العاده کوچک سلول هاى بدن انسان، که هرکدام مانند یک شهر صنعتى اسرارآمیز است، دقّت مى کنیم؛ و هنگامى که در تنوّع عجیب گیاهان و حیوانات، فکر مى کنیم و در گفته دانشمندان که مى گویند: هنوز میلیون ها نوع گیاه و حیوان در اعماق جنگل ها و دریاها وجود دارد که بشر آن ها را ندیده و نشناخته است، تأمّل مى کنیم و مى دانیم که این تنوع و تکثّر عجیب، همه و همه به دو موجود ساده به نام «آب» و«خاک» بازمى گردد؛ و هنگامى که به ظرافت گل ها، لطافت گلبرگ ها، نظم بى نظیر گردش خون در مویرگ ها، جهان اسرارآمیز روح و فکر و مغز و اعصاب، فکر مى کنیم و مى دانیم که این ها تنها گوشه اى از شگفتى هاى جهان آفرینش است؛ بى اختیار با قافله جهان هستى که همه تسبیح گویان به سوى ذات پاکش در حرکت اند، هم صدا مى شویم و زمزمه (سُبْحَانَکَ لا عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا)(1) و نغمه (رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلا)(2) سرمى دهیم؛ در حالى که قلب ما سرشار از عشق و محبّت به خداوند و ایمان به قدرت و عظمت اوست.
تعبیراتى که امام (علیه السلام) در خطبه مورد بحث، ذکر فرموده، اشاراتى به این حقایق است.