صفحه ٤٧٨

«سیّد رضى» عادت بر این دارد که از خطبه گلچین مى کند، و تمام آن را نقل نمى کند این بخش از خطبه را انداخته است و آن جمله، احتمالا این بوده است: «وَ کَیْفَ یُوصَفُ بِالأَشْبَاحِ وَ یَنْعَتُ بِالأَلْسُنِ الْفِصَاحِ؛ چگونه ممکن است خداوند به اشباح و اجسام توصیف شود و چگونه ممکن است زبان هاى فصیح و گویا، قدرت بر بیان وصف او داشته باشند؟». (این جمله را مرحوم صدوق در کتاب توحید در خطبه اى که شباهت با قسمتى از خطبه اشباح دارد، آورده است).(1)
احتمال دیگر در این نام گذارى این است که چون خطبه طولانى بوده و یکى از معانى اصلى «شَبَح» گسترش و وسعت و امتداد چیزى است،(2) به این نام، نامیده شده است.
در این جا این سؤال پیش مى آید: در مقدّمه خطبه خواندیم که حضرت از سؤال شخص سائل، درباره صفات خدا غضبناک شد و مردم را دعوت به اجتماع کردواین خطبه جامع را براى همه ایراد فرمود؛ علت این خشم و غضب چه بود؟
در پاسخ این سؤال نکاتى به نظر مى رسد؛ از جمله این که: لحن این سؤال نشان مى دهد که گویا او انتظار داشت خداوند صفاتى همچون صفات مخلوقین داشته باشد؛ چون تعبیر به «رؤیت» کرد، چیزى که متناسب عقیده مجسّمه (یعنى آن هایى که به جسمیّت خدا قائل اند) بود.
دیگر این که، شاید خشم و غضب حضرت از این نظر بود که چرا با گذشتن این همه مدّت از طلوع اسلام، هنوز بعضى از مسلمانان آگاهى کافى از صفات پروردگار ندارند؟!
یا این که، چرا مخالفان، بیست و پنج سال آن حضرت راخانه نشین کردند و نگذاشتند بیشتر به تعلیم و تربیت مردم بپردازد و آن ها را به معارف اسلام آگاه سازد.