صفحه ٣٢٢

معناى این سخن آن است که انسان خود را نفریبد و به خویشتن دروغ نگوید؛ نقاط ضعف خود را، نقاط قوّت به خودش معرّفى نکند و بر عیوب خویش پرده نیفکند؛ بلکه خالصانه و مخلصانه به نقد خویشتن بپردازد؛ چنین کسى به یقین در طریق اطاعت پروردگار گام برمى دارد.(1)
و در جمله دوم، دقیقآ اشاره به عکس آن مى فرماید و مى گوید: «و کسى که از همه بیشتر خود را مى فریبد، از همه بیشتر مرتکب معصیت پروردگار مى شود»؛ (وَ إِنَّ أَغَشَّهُمْ(2) لِنَفْسِهِ أَعْصَاهُمْ لِرَبِّهِ).
بدیهى است آن کس که خویشتن را مى فریبد و عیوب خود را پنهان مى سازد، گناه در نظرش مباح و حتّى گاهى به صورت یک امر واجب جلوه مى کند و به این ترتیب، زمینه ارتکاب هرگونه گناه را براى خود فراهم مى سازد.
در سومین جمله مى فرماید: «مغبون واقعى کسى است که خویشتن را مغبون سازد»؛ (وَ الْمَغْبُونُ مَنْ غَبَنَ نَفْسَهُ).
اشاره به این که، گاه شخص دیگرى بر سر انسان کلاه مى گذارد و او را مغبون مى کند و سرمایه اش را از دستش مى گیرد و گاه انسان درباره خویشتن دست به چنین کارى مى زند و با خودفریبى، سرمایه هاى وجودى خویش را از کف مى دهد؛ سرمایه هایى که مى توانست در سایه آن، سعادت دنیا و آخرت را به چنگ آورد.
در چهارمین جمله مى فرماید: «و کسى مورد غبطه خواهد بود، که دینش سالم بماند»؛ (وَ المَغْبُوطُ مَنْ سَلِمَ لَهُ دِینُهُ).