صفحه ٣٠٤

خداوند از اسرار درون همه کس آگاه است. این در حالى است که بعضى گفته اند: «خَبَرَ» (به فتح باء) به معناى آزمودن و «خَبِرَ» (به کسر باء) به معناى آگاه بودن است و «خَبَرَ» (به فتح باء) در جاى دیگر نهج البلاغه به معناى آزمودن آمده است: «إِنَّمَا مَثَلُ مَنْ خَبَرَ الدُّنْیَا...؛ مَثَل کسى که دنیا را آزموده است مانند...».(1)
با توجّه به این که اصل این است که هر جمله اى معناى جدیدى را بیان کند، سخن کسانى که آن را به آزمودن تفسیرکرده اند، مناسب تر به نظرمى رسد؛ هر چند آزمایش ها سبب آگاهى هاست و حتّى گاهى آزمودن چیزى، کنایه از آگاه بودن از آن مى باشد.
در هر حال، هدف آن است که همه توجّه داشته باشیم خداوند به تمام اسرار و ضمایر ما آگاه است. حتّى ما را بهتر از خود ما مى شناسد؛ نیّات شوم و پلید و ریا و شرک و اغراض سوء را به خوبى مى داند و ظاهر و باطن براى او یکسان است.
جمله «لَهُ الْإِحَاطَةُ بِکُلِّ شَىْءٍ» در واقع از قبیل ذکر عام، بعد از خاصّ است؛ چرا که در جمله هاى قبل، سخن از احاطه علمى خداوند به اسرار درون انسان ها به میان آمده و در این جمله سخن از آگاهى او به همه اشیاى عالم است؛ همان گونه که جمله چهارم و پنجم از قدرت مطلقه خداوند سخن مى گوید؛ با این تفاوت که جمله چهارم، ناظر به غلبه و قاهریّت و پیروزى او بر هرچیز است، در حالى که در جمله پنجم، قدرت او را بر انجام هر چیز و هر کارى بیان مى کند.
بعضى گفته اند: تفاوت میان این دو چنین است که قوّه بر هر کار، به معناى قدرت بر ایجاد آن است و غلبه، به معناى سیطره بعد از وجود مى باشد. یعنى چنان نیست که اشیا بعد از وجودشان، از تحت فرمان خداوند کنار بروند.
به هر حال، این صفات پنج گانه، شرحى بر علم و قدرت مطلقه خداست که توجّه به آن، عامل بازدارنده قوىّ در برابر گناه، و انگیزه نیرومندى براى اطاعت فرمان حق است.