صفحه ٢٥٤

و این به دلیل آن است که امتیاز سخنران و نویسنده در سخنرانى و نوشته هایش بر دو پایه استوار است: مفردات الفاظ، و ترکیب بندى جمله ها؛ امّا مفردات: باید سهل، ساده، روان، مأنوس و خالى از هر نوع پیچیدگى باشد و الفاظ امیرمؤمنان على (علیه السلام) عمومآ چنین است و امّا ترکیب بندى جمله ها: باید محتوایش زیبا باشد و به سرعت فهمیده شود و از ویژگى هایى که به سبب آن، بعضى از سخنان بر بعضى دیگر ترجیح دارند، برخوردار باشد و این ویژگى ها همان هایى است که علماى «بدیع» از آن ها تحت عنوان: «مقابله»، «مطابقه»، «حسن تقسیم»، «بازگرداندن پایان سخن، به آغاز آن»، «ترصیع»، «تسهیم»، «توشیح»، «مماثلت»، «استعاره»، «استعمال مجاز لطیف»، «موازنه»، «تکافؤ»، «تسمیط» و«مشاکله» نام برده اند (این ها اصطلاحات مخصوصى است که علماى علم بدیع، براى زیبایى و فصاحت و بلاغت جمله ها، ذکر کرده اند).
بى شک، تمام این ویژگى ها در خطبه ها و نامه هاى على (علیه السلام) موجود است و در سطح کلام آن حضرت، گسترده شده است. و این زیبایى کاملِ مفردات، و ترکیب بندى جمله ها را تنها در کلام على (علیه السلام) مى توان یافت و در کلام هیچ شخص دیگرى، به این صورت کامل مشاهده نمى شود... به همین دلیل، آن حضرت در سخن خویش شگفتى ها و عجایبى آفریده و باید امام و پیشواى مردم در این امر باشد؛ چرا که ابتکاراتى آورده که از هیچ کس قبل از او شنیده نشده است و جالب این که (در بسیارى از اوقات) این سخنان را به صورت ارتجالى (بدون هیچ گونه سابقه ذهنى و بالبداهه) بیان مى فرمود، آن جا که طبع آن حضرت به هیجان مى آمد و بدون هیچ گونه مطالعه قبلى، این سخنان عمیق را ایراد مى فرمود؛ راستى عجیب است! راستى عجیب است!!».(1)