صفحه ٣٥٠

برنامه هاى همه جانبه دين استفاده كرد. پس تقويت بينش دينى و توسعه آگاهى از مآخذ و مصادر علوم دينى نيز ضرورت دارد. چنان كه تقويت درك فطرى به وسيله توجّهات قلبى و تمرين براى متمركز ساختن آن‌ها، در اشكال گوناگون عبادات، عامل بسيار مهم و بلكه اصيل ترين عامل براى تكامل حقيقى به شمار مى‌رود و شناخت اين حقايق همگى به بركت عقل و انديشه هاى عقلانى حاصل مى‌شود.
آنچه در بخش اخير از اين بحث براى ما اهميّت فوق العاده دارد اين است كه بدانيم چگونه مى‌توانيم مقدماتى براى انگيزش خواست عالى انسانى و ميل به وصول به مقام قرب الهى فراهم سازيم و چگونه مى‌توانيم اين خواست را تقويت و بر خواست هاى ديگر غالب كنيم.
قبلا گفته شد كه بيدار شدن و برانگيخته شدن ميلى كه در انسان خاموش است و حركت و انگيزشى ندارد، گاهى در اثر فعل و انفعالات درونى بدن است و گاهى در اثر تماس با مواد خارجى، و گاهى در اثر فعاليت روانى كه به نوبه خود به وسيله انگيزنده هاى خارجى تحريك مى‌شود. معمولاً غرايز شاخه حفظ موجوديت، به طور طبيعى و به وسيله دو عامل اول بيدار مى‌گردند و حكمت اين‌كه انگيزش آن‌ها منوط به فعاليت آگاهانه خود انسان قرار داده نشده، اين است كه حيات فردى و اجتماعى انسان در اين جهان مستقيماً بستگى به فعاليت اين غرايز دارد و اگر كار آن‌ها منوط به اراده و انتخاب خود انسان مى‌بود، در اثر غفلت يا افكار نادرست، تعطيل مى‌شد و زمينه‌اى براى سير تكاملى باقى نمى‌ماند. ولى بعد از فراهم شدن زمينه تكامل، نوبت به فعاليت ارادى انسان در جهت كمال مى‌رسد؛ و چون تكامل حقيقى انسان ارادى است، هر قدر دامنه انتخاب آزاد وسيع‌تر باشد، امكان بيشترى براى تكامل ارادى فراهم خواهد بود. از اين رو، فعاليت شاخه دوم غرايز و حتّى بيدار كردن و تعيين مسير ارضاى آن‌ها تا حدّ زيادى به عهده خود انسان گذاشته شده است تا از فراهم ساختن مقدمات نيز نتيجه تكاملى بگيرد.
هنگامى كه خواستى در انسان فعليت يافت و با ارضاى آن لذّتى حاصل و يا المى مرتفع گرديد، نفس در پرتو لذّتى كه دريافته توجه بيشترى به آن پيدا مى‌كند و در مرتبه دوم، آن