كاملى شويم. (البته چون هنوز وارد بحث كمال واقعى انسان نشده ايم، احتمال وجود كمالات متعدد را رد نمىكنيم و براساس اين احتمال بحث را پى مىگيريم.)
با توجه به مطلب فوق و فرض وجود كمالات متعدد براى انسان كه جامعى نيز براى آنها وجود نداشته باشد، اضافه مىكنيم كه خداوند براى رسيدن به آن كمالات نيروهايى را در ما قرار داده كه به صورت طبيعى ما را به حركت براى رسيدن به آن كمالات وا مىدارند، از اين روست كه گفته مىشود هر موجودى عامل حركت و تكامل را در خويش دارد كه در صورت فراهم شدن شرايط خارجى، سير تكاملى آن متوقف نمىگردد. مثلاً جوجهاى كه تازه سر از تخم برآورده، استعداد رشد و نمو و بالندگى را دارد، اما اگر آب و غذا در اختيارش قرار نگيرد و موانعى سر راه تداوم حياتش پديد آيد، از رشد باز مىايستد و هلاك مىگردد؛ چون آن جوجه با استفاده از نيروهاى درونى خودش كه دست تربيت الهى در وجود آن قرار داده و هم چنين با كمك گرفتن از شرايط خارجى كه از جمله وجود آب و دانه مىباشد رشد مىكند و استعدادهايش به فعليت مىرسد.
براى دفع توهم فوق، ضرورت دارد كه بررسىاى اجمالى بر روى اميال و خواسته ها داشته باشيم: با توجه به اعتقاد ما به حكمت الهى، خداوند هيچ نيرويى را در ما بيهوده و باطل قرار نداده است و هر نيرو و ميلى براى هدف و خواستهاى در نظر گرفته شده. از اين رو، اگر غريزه مشتركى در انسان و حيوان وجود داشت، آن غريزه در هر دو يك هدف را دنبال مىكند. به عنوان مثال، اگر گرايش و كشش واحدى در انسان و گوسفند وجود نمىداشت، غريزهاى كه در گوسفند وجود دارد در انسان تعبيه نمىشد. پس وجود غريزه مشترك در آن دو، حاكى از نوعى اشتراك و همسانى در ساختمان بدن آنهاست.
بنابراين، وجود اميال و كشش هاى متناسب با ساختمان وجودى موجودات در راستاى كمال هاى متناسب با آنهاست. از اين جهت ميل به تخمگذارى در پستانداران وجود ندارد، چون تخمگذارى با ساختمان اندام آنها تناسب ندارد، و هم چنين ميل زايش در تخم گذاران وجود ندارد. پس هر ميلى كه در موجودى قرار دارد، در كمالش مؤثر است و لغو نمىباشد و