اختيارى خودش به فعليّت تام مىرسند. خواه آن حركت سريع و برق آسا باشد؛ مانند بعضى از انبياء و اولياى خدا كه از نخستين لحظات دميده شدن روح در كالبد ايشان، شروع به سير تكاملى مىكردند و در اندك زمانى، به كمالات بزرگى نايل مىشدند؛ چنان كه عيسى بن مريم(عليه السلام) در گهواره فرمود: إِنّىِ عَبْدُاللَّهِ ءَاتَاتِىَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِى نَبيّاً...(1)؛ من بنده خدا هستم كه به من كتاب داد و مرا پيامبر قرار داد.
و خواه حركتى متوسط و يا كند، مانند ساير مؤمنان. در مقابل اين حركت تكاملى، حركت سقوطى و سير قهقرايى كافران و منافقان قرار دارد.
به حسب روايات و طبق اعتقاد ما، پيامبر و ائمه اطهار(عليهم السلام) داراى مقامات و كمالات فوق العادهاى بودند و حتى در شكم مادر از اين كمالات و مقامات برخوردار گشتهاند. كمالاتى كه رسيدن به آنها براى سايرين در طى صدها سال نيز امكان پذير نيست و از اين رو، در شكم مادر، خدا را تسبيح مىگفتند و در حالت سجده متولد مىشدند و در پرتو اين مقامات و كمالات كه در راستاى حركت اختيارى و ظرفيّت ها و قابليت هاى ويژه به دست مىآمد، آنها «سابقون» مىباشند.
تلقى ما اين است كه سير تكاملى انسان اختيارى و تدريجى است و انسان در پرتو اختيار و تلاش خود به كمال مىرسد، حال چگونه مىتوان بين اين اعتقاد با اعتقاد مذكور، در مورد معصومان، جمع كرد؟ شايد در نظر بدوى چنين تصور شود كه آن مقامات براى معصومان، تكوينى و غيركسبى و غير اختيارى است. براى امكان جمع بين آن دو اعتقاد اين تذكر لازم است كه اگر ما حركت تكاملى آنها را با حركت تكاملى خودمان مقايسه كنيم، به خطا رفتهايم و بايد اين واقعيّت را بپذيريم كه شرايط، قابليّت ها و حركت آنها قابل مقايسه با ما نيست و از اين نظر آنها استثنايى هستند.
شكى نيست كه تكامل اختيارى انسان عقلا ثابت شده است، اما نمىشود امتداد و زمان مشخصى را براى شروع آن حركت و نيز مدّت معينى را براى سير تكاملى جهت رسيدن به