دست آورد و اجر كامل اعمال دنيوى خويش را دريافت مىكند. آن اجرى كه در دنيا به واسطه انجام اعمال صالح به انسان مىرسد، پرتوى است از اجرهاى كامل و واقعى كه در قيامت به شايستگان عطا مىشود؛ چرا كه عالم دنيا ظرفيّت و گنجايش پاداش هاى اخروى را ندارد.
بر اساس برداشت فوق، رؤيت واقعى در عالم آخرت كه مقصد نهايى ماست حاصل مىگردد و در واقع، تعلّق روح به بدن دنيوى مانع آن رؤيت و مشاهده است: وجود دنيوى انسان آميخته با ضعف و سستى است و تحمّل بسيارى از حوادث را ندارد. چه بسا شخصى در برابر حادثه ناراحت كنندهاى قالب تهى مىكند و گاه حتّى در برابر خبر خوش آيندى تحمّل از كف مىدهد، چه رسد كه تجلّى جلال و عظمت خدا را مشاهده كند.
يكى از دلايل آشكارِ قرآنى عدم امكان مشاهده كامل خداوند در دنيا، آيهاى است كه در ارتباط با درخواست مشاهده خداوند از سوى حضرت موسى، نازل شد:
وَ لَمَّا جَآءَ مُوسَى لِمِقَاتِنَا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنىِ أَنْظُرُ إِلَيْكَ قَالَ لَنْ تَرَانىِ وَ لكِنْ انْظُرْ إِلىَ الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِى فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكّاً وَ خَرَّ مُوسَى صَعِقاً(1).
و چون موسى در وقت معين به وعده گاه ما آمد و خدا با وى سخن گفت، موسى (به تقاضاى قوم خود) عرض كرد: خدايا، خود را به من بنمايان تا تو را مشاهده كنم؟ خدا در پاسخ او فرمود: مرا نخواهى ديد و لكن در كوه بنگر، اگر كوه بر جاى خود برقرار ماند، تو نيز مرا خواهى ديد. آنگاه كه نور تجلّى خدا بر كوه تابش كرد، كوه را مُندك و متلاشى ساخت و موسى بى هوش افتاد.
طبق اين آيه شريفه، آنچه براى حضرت موسى تمثّل يافت رؤيت و مشاهدهاى است كه لازمه آن متلاشى گشتن كوه بود. يعنى، چنان كه آن تجلّى موجب تلاشى كوه گرديد، تا تو در اين عالم هستى و به زندگى دنيا مشغولى، نمىتوانى خداوند را مشاهده كنى و مشاهده الهى با