صفحه ٢٣٩

با توجه به اين حقيقت كه همه با خداوند سر و كار دارند و گنهكاران كه همه امور را در اختيار خداوند و تنها قدرت او را حاكم مى‌بينند و از طرفى اعمال زشت خود را ملاحظه مى‌كنند، مى‌گويند: رَبَّنَآ أَبْصَرْنَآ وَ سَمِعْنَآ فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحاً إِنَّا مُوقِنُونَ(1)؛ پروردگارا، آنچه وعده داده بودى ديديم و شنيديم، ما را بازگردان تا كار شايسته‌اى انجام دهيم؛ ما (به قيامت) يقين داريم.
گرچه در آخرت همه حقايق براى انسان آشكار مى‌گردد و معرفت همه به خداوند كامل مى‌گردد، اما درآنجا شناخت حقايق هستى و خداوند موجب ترقّى و تكامل انسان نمى‌گردد، چرا كه فقط در دنيا براى انسان زمينه تكامل و ترقّى وجود دارد و وقتى از اين جهان به ديار باقى رهسپار گشت، پرونده‌اش بسته مى‌شود و ديگر مجالى براى تكامل و جبران گذشته باقى نمى‌ماند. او در آن عالم از نتايج اعمال دنيوى خويش بهره‌مند مى‌گردد و در واقع، بر خان كردار خود مى‌نشيند. حتّى استعداد و قابليت دريافت شفاعت را نيز در دنيا بايد كسب كند، تا در آنجا مرهون شفاعت خداوند و اولياى او گردد. اين حقيقت كه در آخرت مجالى براى تكامل وجود ندارد، به مجرد چشم بستن بر دنياى فانى عيان مى‌گردد، از اين رو خداوند درباره كسى كه با بار سنگين گناه ره سپار ديار باقى مى‌گردد و آنجا از امكان تدارك كردار زشت خويش نااميد مى‌شود، مى‌فرمايد:
حَتَّى إِذا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلّىِ أَعْمَلُ صَالحِاً فِيمَا تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَ مِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلىَ يَوّمِ يُبْعَثُونَ(2)؛
هنگامى كه مرگ يكى از آنان فرا رسد، مى‌گويد: پروردگارا، مرا بازگردان، شايد به تدارك گذشته، عملى صالح به جاى آورم. (به او مى‌گويند:) چنين نيست! اين سخنى است كه او به زبان مى‌گويد (واگر باز گردد چون گذشته رفتار مى‌كند) و پشت سر آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند.