خداوند ناتوان است: وَ مَنْ كَانَ في هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِى الاَْخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبِيلا(1)؛
گاهى ملاقات شعله هاى سوزان در دل مىافروزد، درست به مانند تشنهاى كه به سر جوى آب روان و گوارا مىرسد، ولى نمىتواند از آن بنوشد. اگر او آن آب را نمىديد، در درونش عطش شعله نمىكشيد. از اين روى، ملاقات خداوند براى مؤمنان كه سبك بار و بينا وارد عرصه بهشت مىشوند بى نهايت خوشايند و لذّت بخش است؛ چون با رؤيت جمال الهى سيراب و سرشار از سرور مىگردند. اما براى كفار، دردافزا و برانگيزنده عطش ديدار و برافروزنده آتش حرمان از مشاهده خداوند است. گنهكار و كافر همچنان كه در اين جهان از مشاهده حضرت حق محروم است، در آخرت نيز نابينا و گمراهتر مىگردد و حجاب بين او و خداوند مانع رؤيت خداوند مىشود: كَلاّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ لَمَحْجُوبُونَ(2)؛ چنين نيست كه آنها مىپندارند، بلكه آنها در آن روز از پروردگارشان محجوبند.
سرّ اينكه گناه كاران در قيامت از ديدن حق محرومند اين است كه خداوند در دنيا به انسان چشم باطن و خدا بين عنايت كرده است كه اگر انسان اين چشم را روشن نگاه دارد و آن را از خطرات و آفات حفظ كند و از تيرگى آن جلوگيرى كند، در آن عالم، چشم دل او روشن و بينا خواهد بود و مىتواند خداوند را ببيند، اما اگر آن را پاس نداشت و آن را تيره ساخت، در قيامت و در روز ملاقات با خداوند، چشم و ديدهاى براى تماشاى جمال يار ندارد. به واقع، اين اعمال دنيوى ماست كه آيينه دلمان را زنگ آلود مىسازد؛ چنان كه خداوند در آيه 14 سوره مطّففين مىفرمايد: كَلاّ بَلْ رَانَ عَلى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ.
آرى، در قيامت همه با خداوند ملاقات مىكنند و سرو كارشان با اوست و اين حقيقت در كلام خداوند ترسيم شده است: يَوْمَ هُمْ بَارِزُونَ لاَ يَخْفى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَىْءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ القَهَّارِ(3)؛ روزى كه همه آنان آشكار مىشوند و چيزى از آنها بر خدا پنهان نخواهد ماند (و گفته مىشود:) حكومت امروز براى كيست؟ براى خداوند يكتاى قهار است.