شهود براى آن جوان ثابت شد. مسلّماً از طريق برهان و بررسى هاى علمى فرصت زيادى لازم بود كه او به همه حقايق واقف گردد؛ چون وقتى خواهان شناخت خدا مىشد، بايد مدّتى را براى اثبات وجود خدا صرف مىكرد و پس از آن، نوبت به اثبات نبوّت و پس از آن اثبات امامت و ساير مسائل مىرسيد. اما با يك حادثه، همه چيز براى او ثابت شد: او با شناخت امام هشتم(عليه السلام) و حقانيّت ايشان، حقانيّت شيعه و معتقدات آنان را نيز شناخت و دريافت كه امام مرگ ندارد و مرگ ظاهرى معصوم تأثيرى در رفتار و تداوم فعاليّت ها و تصرفات تكوينى و معنوى ايشان ندارد. هم چنين حقانيّت قرآن و ساير مقدّسات و اصول مذهبى و دينى ما براى او ثابت شد.
در پايان شرح و توضيح اين بخش از دعاى عرفه، متذكر مىشويم كه از اين دعا و ساير دعاها استفاده مىشود كه ممكن است خداوند چنان معرفتى به انسان عنايت كند و چنان او را با صفات جلال و جمال خويش آشنا سازد، كه در نظر او همه موجودات و اشيا آيينه هايى براى نُماياندن خداوند گردند و انسان با نظر انداختن به موجودات، به وضوح خداوند را مشاهده كند. اين حقيقتى است كه امام حسين(عليه السلام) بدان اعتراف مىكنند: وَ أَنْتَ الَّذِى تَعَرَّفْتَ إِلَىَّ فى كُلِّ شىْء فَرَأَيْتُكَ ظَاهِراً فى كُلِّ شَىء؛ و تويى كه با تجلى در همه موجودات خود را به من نشان دادى (تا با چشم دل) در همه چيز آشكارا تو را مشاهده كردم.
اين همان حقيقتى است كه على(عليه السلام) نيز به وضوح به آن اشاره مىكنند: ما رَأَيْتُ شَيْئاً إِلاّ رَأَيْتُ اللَّهَ قَبْلَهُ وَ بَعْدَهُ وَ مَعَهُ(1)؛ به چيزى ننگريستم، مگر آنكه پيش از آن و پس از آن و با آن خداوند را ديدم.
بى ترديد چنين معرفت و مقامى در اثر ارتباط با خداوند و در سايه تقرّب به او حاصل مىگردد و انسان در سير تكاملى و معنوى خويش به مرحلهاى مىرسد كه خداوند را متجلّى در همه موجودات مىبيند و در چنين مشاهده اى، قبل از آنكه توجه او به موجودات جلب شود، به خداوند جلب مىگردد و پس از مشاهده خداوند، ساير موجودات را مشاهده مىكند. نظير