صفحه ٢٠٥

انجام دهند. گاهى جذبه و انجذاب براى سالك كوتاه خواهد بود و گاهى جذبات پى درپى سالك را فرا مى‌گيرند و در نتيجه، انجذابات او طولانى مى‌گردند. رفتارمجذوب حضرت حق با رفتار مردم عادى يكسان نيست و اگر كسى آن‌ها را نشناسد، به جنون متهمشان مى‌كند. در كتاب هايى كه در شرح حال عرفا و اهل سير و سلوك و مجذوبين حضرت حق نوشته شده، گاهى داستان هاى عجيب و شگفتى ذكر شده كه براى ما باور كردنى نيست.
حضرت، در دعاى عرفه، از خداوند درخواست مى‌كنند كه سلوكشان مجذوبانه باشد و در عين افاضه جذبه الهى، اختيار از ايشان سلب نگردد. چون در اين صورت، سالك در دريافت خدمات الهى تكامل و تعالى فزون ترى خواهد يافت و جذبه، نقش بيشرى در تكامل او دارد؛ چرا كه اختيار از او سلب نگرديده است و او قدرت انتخاب دارد، والا جذبه‌اى كه بر اثر اعمال شايسته و ايجاد زمينه هاى لازم و با عنايت و توفيق الهى حاصل گشته است و در اثناى آن انسان بى اختيار مى‌گردد، يك عمل انسانى و فعلى اختيارى نيست و شايد همان جذبه، چندان اثرى در تكامل سالك نداشته نباشد. از اين رو، عرفا گفته‌اند كه سالك مجذوب، در هنگام دريافت جذبه الهى، به هر مقامى كه بايد برسد مى‌رسد و پس از آن سير تكاملى چشم گيرى ندارد. اگرسلوك توأم با جذب آگاهانه گشت، دو فايده در پى دارد: يكى حصول جذبه و انجذاب كه با عنايت و توفيق خداوند حاصل مى‌گردد و پس از آن‌كه محبت و شوق انسان به خداوند شديد گشت، سالك به روشنى جمال ربوبى را مشاهده مى‌كند و سرمست لقاى حق مى‌گردد. فايده دوم اين‌كه در هنگام انجذاب، با اختيار خويش قدم به قدم پيش مى‌رود و بى ترديد با اين سلوك اختيارى همراه با انجذاب آگاهانه كمال فزون ترى براى انسان حاصل مى‌گردد.
گذشته از آنچه درباره سلوك و جذبه الهى گفته‌اند و ما نيز اشاره‌اى به آن داشتيم، آنچه ما فعلا نبايد از نظر دور داريم اين است كه گاهى خداوند دل انسان را مغناطيس وار به سوى خود جذب مى‌كند؛ از اين جهت گاهى حالتى در انسان پديد مى‌آيد و او در خويش رغبت و كشش حساب نشده و پيش بينى نشده‌اى به خداوند احساس مى‌كند. اين معنا در برخى از روايات نيز