صفحه ١٣٦

نهايت، مقام تقرب تام به خداوند و مقام فناى فى الله به تصوير كشيده مى‌شود.
در مرحله اول، حضرت منقطع شدن و بريدن از ماسوى الله و رابطه و پيوند كامل با مقام ربوبى را درخواست مى‌كنند.(1) اين حالت اگر در انسان دوام يابد و به صورت ملكه درآيد، پيوسته توجه انسان به مبدأ نامتناهى رحمت و قدرت دوخته مى‌شود و از ماسواى آن چشم فرو مى‌بندد. براى توضيح بيشتر اين حالت والاى عرفانى مثالى را ذكر مى‌كنيم: گاهى در زندگى حادثه و رخدادى چنان توجه انسان را به خود جلب مى‌كند كه ساعت ها و روزهايى مى‌گذرد و انسان توجهى به غير از آن ندارد. گاهى به غم فقدان و از دست دادن عزيزش مبتلا مى‌گردد و چنان آن مصيبت برايش گران و كوبنده است كه كاملا او را به خود مشغول مى‌كند و براى مدتى راحتى، خواب و خوراك را از او مى‌گيرد. يا گاهى چنان از ترس حيوان درنده‌اى وحشت زده مى‌گريزد كه هيچ توجهى به اتفاقات ديگرى كه در پيرامون او رُخ مى‌دهد ندارد. فردى را تصور كنيد كه در بيابان با گرگ گرسنه‌اى روبرو مى‌شود و او كه چندان نيرو و قدرتى نداشت، ناگهان قدرتى فوق العاده در او پديد مى‌آيد و با همه توان از صحنه خطر مى‌گريزد. پس از رستن از خطر و احساس امنيت، از حال خود در شگفت مى‌شود كه چگونه و با چه قدرتى آن مسافت طولانى را ظرف مدت كوتاهى طى كرده است و چطور به هنگام فرار متوجه جراحت و زخم هايى كه بر بدنش وارد شده است و كوفتكى شديد بدنش نشده. آن قدرت و سرعت در دوندگى، در نتيجه تمركز و توجه كامل او به دورشدن از خطر و قطع توجه از اتفاقات و مسائل ديگر پديد مى‌آيد.
پس مرحله انقطاع الى الله، مرحله آغازين مقام فناى فى الله است و شعاع و گستره آن در حدى است كه سالك دل از ماسواىِ معبود ببرد و تنها به مبدأ هستى بپيوندد و به او دل سپرد؛ بدون تشبيه چون كودكى كه در كمند دشمنان و خطر گرفتار آمده و از آن مى‌گريزد و خود را به دامن مادر مى‌افكندو به او تكيه مى‌كند و به غير او اعتنايى ندارد.