صفحه ١١٣

نامحدودى دارد، هرچند پير شود باز از مردن بى زار است. حتى اگر دويست سال و يا هزارسال نيز عمر كند، باز خواهان عمر افزون ترى است. چون نيروها و خواسته هاى او متناسب با زندگى جاويد است و او خيال مى‌كند آن زندگى جاويد در همين دنيا دست يافتنى است و از اين رو، از زندگى دنيا سير نمى‌گردد.
قرآن در اين باره مى‌فرمايد: ... يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَة(1)؛ هريك از آن‌ها آرزو دارد هزارسال عمر به او داده شود.
اگر او مى‌دانست و باور مى‌كرد كه حيات جاويد و زندگى واقعى در جهان آخرت است، چنان كه قرآن مى‌فرمايد: ... وإِنَّ الدَّارَ الاَْخِرَةَ لَهِىَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ(2)؛ مى‌خواست كه هرچه زودتر از اين دنياى فانى دل بركند و به حيات واقعى خويش دست يابد، و هيچ نگرانى و ترسى نيز از مرگ نداشت. اين‌كه على(عليه السلام) مى‌فرمايد: وَاللَّهِ لاَبْنُ أَبِى طَالِب آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الْطِفْلِ بِثَدْىِ أُمِّهِ(3)؛ به خدا سوگند، پسر ابوطالب علاقه و انسش به مرگ بيش از انس كودك به پستان مادر است. از آن روست كه دريافته است زندگى واقعى و حقيقى در آخرت است و دنيا تنها وسيله‌اى براى رسيدن به جهان باقى مى‌باشد.
در قرآن و روايات نيز به اين واقعيت اشاره شده كه خواسته ها و اميال نامحدود انسان متناسب با زندگى ابدى است و در آنجاست كه آن خواسته ها امكان تحقق دارد. در برخى آيات و روايات به روشنى بيان شده كه جهان آخرت از عظمت و وسعتى برخوردار است كه همه خواسته هاى انسان در آن تأمين مى‌گردد، و محدوديت هاى دنيا در آن وجود ندارد. در اين دنيا، كارايى اسباب و ابزار مادى محدود است و انسان با توجه به اين محدوديت ها تنها مى‌تواند به بخشى از خواسته هايش دست يابد. او بايد بكوشد كه از مجارى خاص طبيعى به خواسته هايش دست يابد. البته استثناهايى نيز وجود دارد؛ مثل معجزات و كرامات. اما اولا آن موارد استثنايى هستند و اختصاص به انبياء و اولياى خاص خدا دارند كه شمار اندكى از