2. چه نسبتى از مسلمانان، خدا را فقط براى رسيدن به «قرب» عبادت مىكنند؟
پاسخ: حقيقت اين است، كسانى كه خدا را فقط براى «قرب» عبادت مىكنند بسيار نادرند. اصولا يكى از سنتهاى الهى حاكم بر هستى اين است كه: تعداد وجودهاى كامل نسبت به موجودات ناقص بسيار كمتر است. در ميان ميليونها انسان، گاهى فقط يك نابغه پيدا مىشود. كسانى كه از چنين معرفت و كمال و همّتى برخوردار باشند و صرفاً رضايت خدا را در نظر بگيرند، بسيار محدودند، اما همانگونه كه سابقاً بيان شد، ارزشها در اسلام، مراتب و مراحل بىشمارى دارند كسى هم كه خدا را براى كسب بهشت و گوشت و ميوه و... عبادت كند، در حد خودش ارزشمند است، چون او هم از بسيارى لذتهاى دنيا صرف نظر كرده و به لذات اُخروى دل بسته است. بر خلاف بعضى ديگر از مكاتب، مثل مكتب «كانت» كه ارزش را يك مرحلهاى و فقط به انگيزه اطاعت از عقل و وجدان مىداند، تفاوت مراتب ارزش در اسلام آن قدر زياد است كه براى آدمى قابل تصور نيست، ولى به هرحال كمتر كسى مىتواند مراحل بسيار عالى آن را درك كند.
3. لذت آدمى، ولو لذت روحانى او در اوج كمال، آيا از وجود استقلالى فرد ناشى نمىشود؟
پاسخ: اين سؤال بسيار دقيق و در عين حال ناشى از تَوَهُّمِ ناسازگارى بين مطالب مذكور است، زيرا از يك طرف اين موضوع بيان شد كه اوج ارزش آدمى، يافتن فقر و عدم استقلال خويشتن است، از طرف ديگر تا زمانى كه وجود، استقلالى نداشته باشد نمىتواند لذتى را، ولو از نوع روحانى درك كند. پس چگونه مىتوان گفت كمال انسان هم در فناى او و هم در لذتى است كه حاكى از استقلال اوست.
جواب اين است كه: نفى استقلال هم مثل كمالات ديگر، مراتب زيادى دارد. كسى كه به قرب الهى نايل مىشود و همه كمالات خودش را از خدا مىداند، ممكن است در آن حال چنان توجهش به خداى متعال جلب شود كه از لذت خودش هم