و ارتباط با آن، توان انجام هر كارى را كه در تيررس خواست و ارادهاش قرار گيرد پيدا مىكند و ميل فطرى قدرت طلبى او ارضا و اشباع مىگردد. حقيقت اين امر به بهترين وجه در بهشت نمود مىيابد و طبق روايات و آياتى كه در احوال بهشتيان آمده است، هرچه آنان تمنا و اراده كنند انجام مىپذيرد و كارى نيست كه آنان درخواست كنند و تحقق نيابد. مثلاً اگر اراده كنند كه درخت سيب پرتغال بدهد، آن درخت با حفظ خصوصيات خود ميوه پرتغال نيز مىدهد. اگر هوس كنند كه مرغ در حال پرواز بريان شود، فوراً آن مرغ بريان شده نزد آنان حاضر مىگردد: يُطَافُ عَلَيْهِمْ بِصِحَاف مِنْ ذَهَب وَأَكْوَاب وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الاَْنْفُسُ وَتَلَذُّ الاَْعْيُنُ(1)؛ كاسه هاى از زر (پر از طعام) و كوزه هايى (از شراب طهور) بر آنان بگردانند، و در آن (بهشت) است هرچه دلها خواهش و آرزو كند و چشمها از ديدن آن لذّت برد.
البته در بهشت هر كسى ظرفيت رسيدن به همه مقامات و نعمت هاى بهشتى را ندارد و هركسى متناسب با ظرفيت وجودى خويش و شعاع خواست و ارادهاش كه متناسب با ظرفيت وجودى اوست، به مقامات و نعمت هاى بهشتى دست مىيابد و به ارضاى كامل مىرسد. اين حقيقت را خداوند در قرآن چنين بيان فرموده: لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ(2)؛ هرچه بخواهند در آنجا براى آنها هست و نزد ما نعمت هاى بيشترى است (افزون بر آنچه آنها بخواهند).
هم چنين در اين مرتبه است كه مىتواند بالاترين درجه محبت را به والاترين محبوب ها پيدا كند و به نهايت قرب و نزديكى و وصول و ارتباط حقيقى به او نايل گردد. به تعبير ديگر، گرچه هر معلولى تكويناً مرتبط به علّت حقيقى خويش است، اما ره يافته به آن مرتبه از نظر ادراك و فهم و بلكه با علم شهودى و حضورى نيز ارتباط خود را به واضح ترين وجهى مشاهده مىكند و در نتيجه، به بهترين و پايدارترين لذت ها نايل مىگردد؛ اين همان مقام و مرتبهاى است كه خداوند از آن چنين ياد مىكند: إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى جَنَّات وَنَهَر فِى مَقْعَدِ صِدْق عِنْدَ