هم چنين مىفرمايد: لَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنْسَانَ فِى أَحْسَنِ تَقْويم(1)؛ حقيقتاً ما انسان را در بهترين بنيان آفريديم.
آن گاه در آيه بعد مىفرمايد: ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ؛ پس او را به پايين ترين مرحله بازگردانديم.
يا در آيه ديگرى مىفرمايد: ... أُوْلئِكَ كَالاَْنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ(2)؛ آنان (دوزخيان) همچون چارپايان بلكه گمراه ترند، اينان همان غافلانند.
تأمل و دقّت در بيان دوگانه قرآن، در باب كرامت انسان، ما را به اين حقيقت رهنمون مىكند كه از ديدگاه خداوند انسان داراى دو نوع كرامت است: كرامت ذاتى و كرامت اكتسابى. مقصود از كرامت ذاتى آن است كه خداوند انسان را به گونهاى آفريده است كه در مقايسه با برخى موجودات ديگر، از لحاظ ساختمان وجودى، از امكانات و مزاياى بيشترى برخوردار است و يا تنظيم و ساختار امكاناتش به شكل بهتر صورت پذيرفته است. در واقع، اين نوع كرامت حاكى از عنايت ويژه خداوند به نوع انسان است و همه انسان ها از آن برخوردارند. از اين رو، هيچ كس نمىتواند و نبايد به جهت برخوردارى از آنها بر موجودى ديگر فخر فروشد و آن را ملاك ارزشمندى و تكامل انسانى خود بداند، يا به جهت آن مورد ستايش قرار گيرد؛ بلكه بايد خداوند را بر آفرينش چنين موجودى با چنين امكاناتى ستود؛ آنگونه كه خود فرمود: فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ(3)؛
مقصود از كرامت اكتسابى دست يابى به كمال هايى است كه انسان در پرتو ايمان و اعمال صالح اختيارى خود به دست مىآورد. اين نوع كرامت برخاسته از تلاش و ايثار انسان و معيار ارزش هاى انسانى و ملاك تقرّب در پيشگاه خداوند است. با اين كرامت است كه مىتوان انسانى را بر انسان ديگر برتر دانست. همه انسانها استعداد رسيدن به اين كمال و كرامت را دارند، ولى برخى به آن دست مىيابند و برخى از آن بى بهره مىمانند.