صفحه ٨٥

تأثير آن‌ها در رسيدن انسان به كمال حقيقى‌اش دارد. گرچه خود كمال حقيقى كه از سنخ واحدى است، ممكن است داراى مراتب گوناگونى باشد. بنابراين، مطلوب اصيل انسان همان كمال حقيقى است و مطلوبيت اشياى ديگر، فرعى و به حسب دخالتى است كه در حصول كمال حقيقى دارند. هم چنين لذتى كه انسان اصالةً طالب آن است، لذتى است كه از حصول كمال حقيقى مى‌برد و ساير لذت ها جنبه مقدمى دارند؛ زيرا چنان كه گذشت لذت اصيل آن است كه از رسيدن به مطلوب اصيل حاصل مى‌آيد.
پس شناخت كمال حقيقى مستلزم شناخت لذيذ اصيل است، و بالعكس، شناخت لذيذ اصيل مستلزم شناخت كمال حقيقى مى‌باشد؛ و چون لذيذ اصيل داراى عالى ترين لذت ممكن الحصول مى‌باشد، شناخت لذيذ اصيل ملازم است با شناخت چيزى كه بتواند بيشترين و عالى ترين و پايدارترين لذات را براى انسان پديد آورد. از اين رو، اگر لذت بخش ترين موجودات را شناختيم، لذيذ بالاصاله و كمال حقيقى انسان را نيز خواهيم شناخت.
البته غالب افراد ناتوان از شناخت كمال حقيقى و ارزش هاى اصيل و محبوب واقعى خود هستند و از اين جهت، بين لذت ها و محبوب هاى اصيل و غير اصيل خلط مى‌كنند و گاهى انگيزه هاى آنان در راستاى اهداف غير واقعى شكل مى‌گيرد و در نتيجه، از ارزش فعاليت ها و كوشش هاى آنان كاسته مى‌شود. گرچه ظاهر برخى رفتار يكسان مى‌نمايد، اما براى شناخت ارزش آن‌ها بايد نيّت و انگيزه‌اى كه در پرتو آن، رفتار ظهور يافته‌اند ملاحظه گردد؛ در اين صورت پى خواهيم برد كه فلان رفتار ارزش‌مند است و يا بى ارزش. مثلاً دو نفر كه مشغول تحصيل هستند و از نظر پيشرفت يكسان مى‌باشند، يا دو نفر كه نماز مى‌خوانند و يكسان آداب ظهرى نماز را رعايت مى‌كنند، چنان نيست كه هردو از پاداش معنوى يكسانى برخوردار گردند. ممكن است نماز يكى موجب سعادت و ره يافتن به بهشت، و نماز ديگرى موجب گرفتار شدن به عذاب الهى گردد؛ چون انگيزه و نيت آن دو متفاوت است.
از اين جهت، ضرورت دارد كه ما به كاوش درون خويش بپردازيم و بنگريم چه انگيزه و اهدافى به رفتار ما جهت مى‌دهند. آيا انگيزه و نيت ما در انجام پاره‌اى رفتار، الهى است، يا