صفحه ٨٣

خواهد بود؛ چون علاوه بر اين‌كه زيان و رنج هاى دنيا هرچند شديد باشند محدودند و در مقابل، رنج آخرت نامحدود و ابدى است، كسى كه در اين دنيا و در طريق بندگى حضرت حق به رنج فزون ترى گرفتار آيد، در آخرت به لذت هاى فزون‌تر و پايدارترى خواهد رسيد.
آرى، شوق مؤمن در رسيدن به لذت ابدى چنان قوى است كه از همه دشوارى ها و سختى هاى راه اندكى احساس ناراحتى نمى‌كند، چونان كسى كه براى رسيدن به لقاى محبوب، همه رنج ها و سختى ها را بر خويش هموار مى‌سازد و خم به ابرو نمى‌آورد، و با اين‌كه تحمّل اندكى از آن‌ها براى افراد بى انگيزه بسيار دشوار است، اما او احساس لذت و سرور نيز مى‌كند؛ چون مى‌داند كه به لذت والاتر و پايدارى مى‌رسد: نوشته‌اند كه در واقعه كربلا اصحاب سيدالشهداء(عليه السلام) در برابر انبوه ناملايمات، دشمنى ها و خطرات احساس ناراحتى و خستگى نداشتند و حتى شب عاشورا عده‌اى از اصحاب باوفاى حضرت شادمان بودند و به مزاح و شوخى مشغول گشتند. شخصى به آن‌ها گفت: با اين‌كه مى‌دانيد فردا همگى شهيد مى‌شويد، چرا در اين آخرين شب زندگانى خويش وقت خود را به شوخى و شادمانى سپرى مى‌كنيد؟ گفتند: چرا خوشحال نباشيم و شادمانى نكنيم، با اين‌كه بيش از يك شب به شهادت و رسيدن به وصال محبوب و هم جوارى با اولياى خدا نمانده؟! در روز عاشورا نيز وقتى بر شدت سختى ها و هجمه ها افزوده مى‌شد، چهره آن‌ها برافروخته مى‌گشت، چون تحقق وعده وصال محبوب را نزديكتر مى‌ديدند.
در مقابل، آنچه موجب عذاب ابدى مى‌گردد، براى مؤمن تلخ و چونان زهرى كشنده است؛ گرچه به ظاهر لذّت بخش نيز باشد. چون او به فرجام كار مى‌انديشد و لذّت هاى حرام را به مثابه شربت شيرينى مى‌بيند كه در آن زهر ريخته‌اند كه گرچه شيرين است، اما نوشيدن آن موجب هلاكت مى‌شود. بى شك آن كس كه از گناه و معصيت لذت مى‌برد، دچار غفلت شده است والا اگر به فرجام معصيت مى‌انديشيد، اصلا احساس لذت نمى‌كرد.
از آنچه ذكر شد به دست آمد كه لذت از يك نظر انگيزه فعاليت و تلاش در زندگى، و از نظر ديگر نتيجه و ثمره آن است ـ چون انگيزه علّت غايى رفتار است و از حيث تصور، علّت