علاوه بر اينكه در رويكرد دوم انسان علاوه بر بُعد و ساحت مادى، از ساحت مجردى به نام روح نيز برخوردار است، اساساً هويّت واقعى انسان (آنچه كه انسانيت انسان به آن است) را روح او تشكيل مىدهد. چون در پارهاى از آيات مربوط به خلقت انسان، خداوند پس از طرح مراحل جسمانى آفرينش انسان، از خلقتى ديگر و يا دميدن روح در او سخن به ميان آورده است(1) و اين نكته نشانه غير مادى بودن روح است.(2) هم چنين بر بقاى انسان پس از متلاشى شدن جسم و تداوم زندگى وى در عالم برزخ تأكيد كرد كه اين معنا حاكى از آن است كه هويّت واقعى انسان را روح او تشكيل مىدهد، چون اگر هويّت انسان به جسم مادى او مىبود، بايد با مردن و متلاشى شدن جسم انسان نابود شود.(3)
اين روح انسانى كه هويّت واقعى ما را تشكيل مىدهد به جهت شايستگى ها و قابليت ها و تعالى و كمالى كه در پرتو اختيار انسان براى آن حاصل مىگردد، در نظام آفرينش از چنان والايى و عظمتى برخوردار گرديده كه به پاس آن، خداوند در آن بخش از آياتى كه ابعاد معنوى انسان را مورد توجه قرار داده، او را از خلافت خويش و كرامت برخوردار ساخته است.
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنّى جَاعِلٌ فِى الاَْرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنّى أَعْلَمُ مَالاَ تَعْلَمُونَ(4)؛
(به ياد آور) زمانى را كه پروردگارت به فرشتگان فرمود: به راستى من بر روى زمين جانشينى قرار خواهم داد. فرشتگان گفتند آيا در زمين كسى كه فساد كند و خونها ريزد قرار مىدهى با آنكه ما با ستايش، تو را تنزيه و تقديس مىكنيم؟ خداوند فرمود من از امورى آگاهم كه شما نمىدانيد.