صفحه ٥٣

فكرى و رفتارى او اين مسأله را حل كرد و در نهايت خصيصه و ويژگى ممتاز تعريف شده و مشخصى كه در پرتو آن شرايط و عوامل تجربه پذير حاصل شده، به عنوان كمال نهايى او معرفى مى‌گردد؛ آن سان كه در مورد درختان و حيوانات عمل مى‌كرديم. يعنى مى‌توان افراد زيادى را در زمان ها و مكان هاى گوناگون، مورد بررسى قرار داد و ديد كه به چه كمالاتى نايل مى‌شوند و آخرين حدّ آن‌ها چيست؟ به همين وسيله مى‌توان شرايط تكامل و راه وصول به كمال نهايى را نيز باز شناخت.
ولى با اندكى تأمل روشن مى‌گردد كمالاتى كه در درخت و حيوانات وجود دارد در انسان نيز وجود دارد، اما آن كمالات براى انسان اصالت ندارند و كمالات مقدمى محسوب مى‌گردند و كمال نهايى انسان چيزى است فراتر از آن‌ها. از اين جهت انواع نباتات و حيوانات، از نظر كمالات وجودى، در درجه نازل ترى از انسان قرار دارند و انسانها مى‌توانند كمالات آن‌ها را بشناسند و مورد بررسى قرار دهند. اما سنخ كمالات نهايى انسان تنها براى كسانى قابل درك است كه به آن‌ها دست يافته‌اند و كسانى كه به آن كمالات حقيقى نايل نشده‌اند، اساساً از درك آن كمالات ناتوان هستند و نيز نمى‌دانند چه كسانى واجد آن‌ها مى‌باشند و در اين جهت، نظير كودكانى هستند كه بخواهند كمال ويژه افراد بالغ را بيازمايند. لااقل مى‌توان ادعا كرد نخبگانى كه دست كم به مراتب اوليه كمال حقيقى انسان نايل شده‌اند، مى‌توانند در بررسى كمال حقيقى انسان سهيم باشند.
ثانياً، كمال هريك از انواع نباتات و حيوانات داراى مرز مشخص و محدودى است كه به آسانى مى‌توان آزمود و شناخت و در ميان افراد يك نوع در طول قرنها تفاوتى از نظر نوع كمال و حد نهايى آن مشاهده نمى‌شود؛ از اين جهت با بررسى تعدادى از آن‌ها مى‌توان اطمينان پيدا كرد كه كمال نوعى آن‌ها همان است كه تاكنون شناخته شده است. مثلاً كمال درخت سيب در اين است كه ميوه‌اى داراى طعم و رنگ و بوى ويژه و به اندازه‌اى معين بدهد؛ يا كمال زنبور عسل در اين است كه با نظام خاصى زندگى كند و مايع شيرين و معطرى به نام عسل تهيه كند. البته ممكن است سيب و عسل داراى خواص و منافعى باشند كه هنوز هم بشر