حتى افعالى كه از آنها سر مىزند، آثار وجود تعلّقى و نشانه مملوكيت و فقر مىباشد و همه در راستاى بندگى تكوينى انجام مىپذيرند. از اين نظر، كسى كه معصيت مىكند، تكويناً خداوند را بندگى مىكند، چون همين معصيت داراى دو عنوان است:
1ـ عنوان تكوينى: كار چشم اين است كه ببيند و بندگى آن ديدن است و از جهت وجودى و تكوينى، عنوان معصيت و يا اطاعت تشريعى متوجه ديدن نمىشود.
2ـ عنوان تشريعى: از رويكرد تشريعى و در حوزه اراده و اختيار براى افعال اختيارى انسان احكام تشريعى وضع شده است و از اين جهت، تشريعاً نگاه كردن به نامحرم حرام و معصيت تلقّى مىگردد و مسلماً اين حكم تشريعى منافى با كار ويژه تكوينى عضوى كه از آن معصيت سرزده و نيز منافى با وظيفه و رسالت تكوينى آنكه در جهت بندگى تكوينى خداست نمىباشد. پس هر موجودى تكويناً خدا را بندگى مىكند:
وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِى السَّموَاتِ وَالاَْرضِ...(1)؛ هر كس كه در آسمان ها و زمين است تسليم او شد.
وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِى السَّموَاتِ وَ ما فِى الاَْرْضِ مِنْ دَابَّة وَ الْمَلاَئِكَةُ وَ هُمْ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ(2)؛ تمام آنچه در آسمان ها و زمين از جنبندگان وجود دارد و هم چنين فرشتگان براى خدا سجده مىكنند وتكّبر نمىورزند.
تُسَبِّحُ لَهُ السَّموَاتُ السَّبْعُ وَ الاَْرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَىْء إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لاََ تفقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ...(3)؛ آسمان هاى هفت گانه و زمين و كسانى كه در آنها هستند، همه تسبيح او مىگويند و هر موجودى تسبيح و حمد او مىگويد؛ ولى شما تسبيح آنها را نمىفهميد.
انسان نيز از اين قاعده كلى مستثنا نيست، اما معمولاً از بندگى تكوينى خود آگاه نيست و فقرذاتى خويش را درك نمىكند و وقتى چشم باز مىكند و به پيرامون خود مىنگرد و