سرپرست كسانى است كه ايمان آوردهاند و آنان را از ظلمت ها به سوى نور بيرون مىبرد.
مسلماً هدايت هاى خصوصى خداوند با تلاش فكرى و از طريق استدلال عقلانى و ادله نقلى قابل دست يابى نيست، بلكه آنها اشراقات وافاضاتى ربانى هستند كه بر دل بنده مخلص خدا مىتابند و دل او را نورانى به انوارى روحانى و ملكوتى مىكنند و دراين صورت، رفتار و نگرش ها وافكار كسى كه مشمول اين هدايت ها شده، بسيار برجسته و متمايز از سايرين خواهد بود؛ و آنچه حضرت در جمله فوق بيان مىكنند، از زمره هدايت هاى خاص خداوند است. بى ترديد اين اشراقات ربانى تنها براى كسانى قابل درك و فهم خواهد بود كه در شعاع دريافت آنها قرار مىگيرند وديگران از درك آنها عاجزند. بله نمودهاى ضعيفى از اين اشراقات در دل ديگران نيز پديد مىآيد كه اگر از توجهشان به خارج از خود كاسته شود و به درون خود توجه يابند، پى مىبرند كه حالات قلبى شان دگرگون مىگردد و گاهى حالتى معنوى براى شخصى پديد مىآيد كه احساس مىكند از ظلمت خارج شده است وبه نور درآمده؛ در اين صورت در خود احساس سكينت و آرامش مىكند. اين جلوه محدودى از اشراق الهى است كه گاه كسانى كه كاملا غرق در دنيا و گرفتار ظلمت و تاريكى محض نشدهاند و بخشى از توجه شان به امور معنوى نيز معطوف است، در خود احساس مىكنند. به واقع، اين نورانيت از وراى ظلمت ها و حجاب هاى مادى بر دل انسان مىتابد و با توجه به چنين حالتى، اگر ظلمت و روشنايى دل را با يكديگر مقايسه كنند، به تفاوت فاحش آن دو حالت پى خواهند برد.
اما كسانى كه كاملا ظلمت و تاريكى بر دلشان سايه افكنده است و به كفر مبتلا شدهاند، هيچ نور هدايتى در دلشان راه نمىيابد و گاه چنان از مسير هدايت فاصله مىگيرند كه به فرموده قرآن چندان لايه ظلمت و تاريكى در دلشان پديد مىآيد كه ديگر اميدى به نجات آنها نيست:
أَوْ كَظُلُمَات فِى بَحْر لُجِىٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ