صفحه ١٥٩

بگو: «اگر پدران، فرزندان، همسران، دودمان تان و اموالى كه به دست آورده‌ايد و تجارتى كه از كساد شدن آن مى‌ترسيد و خانه هايى كه به آن‌ها علاقه داريد، در نظرتان از خداوند و پيامبرش و جهاد در راه او محبوب‌تر است، پس منتظر باشيد كه خداوند عذابش را بر شما نازل كند.
هم چنين خداوند مى‌فرمايد:
كَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذ لَمَحْجُوبُونَ(1)؛ چنين نيست كه مى‌پندارند، بلكه آن‌ها در آن روز (روز قيامت) از پروردگارشان محجوبند.
وقتى پذيرفتيم كه مطلوب حقيقى و غايى انسان خداوند است، مشخص مى‌گردد كه نرسيدن به اين مطلوب چه خسارت بزرگى است براى انسان. اما افسوس، كسى كه دلش آكنده از معصيت و نافرمانى از خداوند گشته است و به انحطاط و سقوط در افتاده، كاملا از اين حقيقت غافل و بى خبر است، پس از مرگ كه حجاب ها و پرده ها كنار رفت و حقايق آشكار گشت و انسان واقعيت ها را در پيش روى خود عيان ديد، ضربات كوبنده و جان فرساى آن خسارت عظيمى بر او فرود مى‌آورد و آن گاه تأسف و پشيمانى او بر از دست دادن مطلوب حقيقى خويش و هدر دادن سرمايه عمر، بى نهايت خواهد بود.
به واقع، انسان در دنيا چون كسى است كه سخت تشنه و گرسنه است و بر اثر بيهوشى، احساس گرسنگى و تشنگى ندارد؛ اما پس از آن‌كه به هوش آمد، آن عطش و تشنگى كه ظرف چند روز متراكم گشته است، ممكن است او را هلاك سازد. يا چون كسى كه پس از بى حس كردن عضو بيمار او، به جراحى و درمان آن مى‌پردازند، اما در اثناى عمل جراحى ناگاه داروى بى حس كننده اثرخود را از دست مى‌دهد و درد شديدى بر بيمار آشكار مى‌گردد كه تحمّل و بردبارى از كف مى‌دهد. انسان در دنيا عطش لقاى الهى دارد، اما بر اثر پايمال شدن فطرت الهى، انديشه و قلب او كاملا تخدير گشته است و آن عطش و ميل شديد پنهان و مخفى مى‌ماند و او در ظاهر متوجه نيست كه شديداً نيازمندو محتاج خداوند است و به جاى درك