صفحه ١٤٥

اين صورت، اسماء و صفات فزون‌تر و گسترده ترى از خداوند را درك مى‌كند. پس هر قدر دايره وجودى نفس وسيع‌تر و مرتبه آن كامل‌تر و مشاهده آن عميق‌تر و با توجه و تمركز بيشتر باشد، درك انوار الهى بيشتر و روشن‌تر خواهد بود و در نهايت انسان به مرتبه‌اى از درك انوار الهى مى‌رسد كه در مناجات شعبانيه چنين ترسيم شده: وَأَلْحِقْنِى بِنُورِ عِزِّكَ الاَْبْهَجِ فَأَكُونَ لَكَ عَارِفاً وَعَنْ سِواكَ مُنْحَرِفاً؛ و مرا به پر بهجت ترين نور عزّتت ملحق ساز تا تنها تو را بشناسم و از غير تو روگردان شوم.
و هر قدر انسان وابستگى و عدم استقلال خود را بهتر درك كند، توجه‌اش به صاحب ربط و موجود اصيل و مستقل بيشتر خواهد شد و از انوار عظمت او بيشتر بهره‌مند خواهد گرديد و به آنجا مى‌رسد كه آيينه تمام نماو مظهر كامل ذات پروردگار مى‌گردد؛ مرتبه متعالى‌اى كه در يكى از دعاهاى ويژه ماه رجب چنين معرفى شده است: لافَرْقَ بَيْنَكَ وَبَيْنَهَا إِلاَّ أَنَّهُمْ عُبادُكَ وَخَلْقُكَ رَتْقُها وَفَتْقُهَا بِيَدِكَ بَدْؤُها مِنْكَ وَعَوْدُهَا إِلَيْكَ؛ ميان تو و آن‌ها جدايى نيست، جز اين‌كه ايشان بندگان و آفريدگان تواند و تدبير آن‌ها به دست توست، آغاز ايشان از تو و بازگشتشان نيز به سوى توست.
با يافتن چنين ارتباطى، كاملا خواست حقيقت جويى و قدرت طلبى انسان ارضا مى‌شود و در اثر وصول به مطلوب حقيقى و يافتن ارتباط وجودى خود با او، به عالى ترين لذت ها نايل مى‌گردد، و كامل ترين مرتبه آن هنگامى حاصل مى‌شود كه نفس به طور كلى از تعلقات مادى و از تدبير بدن فارغ گردد و ديگر نيازى به توجه به غير حق نداشته باشد و شواغل اين جهان توجه او را به خود جلب نكند و از اشتغال به مشاهده جلوات الهى باز ندارد. از اين رو، براى اولياى خدا در بهشت عالى ترين لذت در توجه خالص به خداوند است؛ توجهى كه موجب مى‌گردد آن‌ها خارج از همه تعلقات، محو جمال ربوبى گردند.
بر طبق روايتى كه مرحوم شيخ محمدرضا يزدى، رحمة الله عليه، نقل مى‌كرد: گاهى براى اولياى خدا در بهشت جذبه و حالتى پيش مى‌آيد كه تا مدتى طولانى آنان محو جمال الهى مى‌گردند، تا آنجا كه حور العين از اين‌كه آن بهشتيان به ايشان توجهى نمى‌كنند به خداوند شكايت مى‌كنند.