صفحه ١٤١

علماى اخلاق و اهل سير و سلوك معتقدند كه بين انسان و خدا دو نوع حجاب وجود دارد، يكى حجاب هاى ظلمانى كه عبارتند از خودخواهى ها، گناهان و حجاب هاى مادى كه مسير رسيدن به حقايق معنوى را به روى انسان مى‌بندند، و ديگرى حجاب هاى نورانى كه عبارتند از مدارج و مراتب معنوى و نعمت هاى اخروى و بهشتى كه از خود اصالت ندارند و پرتوهاى وجود لايتناهى خداوند هستند و به هر جهت مانع رسيدن به معرفت شهودى خداوند مى‌باشند. براى رسيدن به معرفت شهودى و مقام درك حضورى معدن عظمت الهى، ابتدا بايد حجاب هاى ظلمانى را كنار نهاد و پس از آن حجاب هاى نورانى را كه هريك مقام گروهى از ملايكه مقرّبين مى‌باشد. پس از آن روح انسان به سرچشمه عظمت الهى كه مقام فوق الانوار است مى‌رسد و به آن آويخته و متصل مى‌گردد؛ مانند چراغى كه به سقف آويخته شده است كه اگر اندكى اتصال آن قطع گردد، بر زمين مى‌افتد. (تعبير تعليق و آويخته شدن روح به معدن عظمت الهى، در كلام امير مؤمنان(عليه السلام) حاكى از وجود تعلقى و ربطى است كه در مباحث فلسفى مطرح مى‌گردد.)
طبيعى است كه وقتى روح انسان به مقام تعلق و اتصال محض شهودى به ساحت قدس ربوبى برسد، ديگر به خودش توجه و تعلقى ندارد. اما رسيدن به اين مقام، تلاشى طاقت فرسا و پيمودن طريقى طولانى را مى‌طلبد و ما حتى ناتوان از درك و فهم چنين مقامى هستيم، چه رسد كه به آن بار يابيم. ما كه در عالم تاريكى ها و ظلمات غرقيم و هنوز حجاب هاى نورانى در برابر چشم دلمان هويدا نشده ـ كه توفيق نظاره اين انوار مايه سعادت ماست ـ تا كنار زدن حجاب هاى ظلمانى و آن گاه در نور ديدن حجاب هاى نورانى و پس از آن، رسيدن به معدن عظمت كبريايى خداوند، فاصله بس درازى داريم! اين فرموده حضرت كه «چشم دل، به نورى كه تو افاضه مى‌كنى روشن مى‌گردد و حجاب هاى نور را پشت سر مى‌نهد و آن گاه چشم دل ما، از وراى حجاب هاى نورانى، به معدن عظمت الهى دوخته مى‌شود و بدان آويخته مى‌گردد» حقيقتى است كه در شعاع فهم و درك ما نمى‌گنجد و اگر چنين سخنانى از يك شاعر صادر مى‌شد، آن‌ها را زاييده تخيّلات شاعرانه و عارى از حقيقت و واقعيت تلقّى